باب
نویسه گردانی:
BAB
باب . (اِخ ) فرقه ٔ سبعیه از باب ، علی بن ابیطالب علیه السلام را خواهند و از ابواب گروه دعوت کنندگان سوی کیش خود را مقصوددارند. || هر یک از وکلای امام دوازدهم درغیبت . و آن درجه ای میان حجت جزایر و امام بوده است و شاید همان «حجت اعظم » باشد که طریقه ٔ صباحیه (پیروان حسن صباح ) بعنوان رئیس مجلس دعوت در مصر «داعی الدعاة» نامیده میشد که ظاهراً «باب » امام زمان و دربان دعوت او منظور است و از کتب ایشان درست واضح نیست که آیا «باب » که مرتبه ٔ آن بالاتر از حجت است از میان خود حجتهای دوازده گانه انتخاب میشده و یکی از آنها بوده یا غیر از دوازده حجت بوده است . (تقی زاده مقدمه ٔدیوان ناصرخسرو ص مح و پاورقی شماره ٔ1 همان صفحه ).
واژه های همانند
۳۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
باب البریص . [ بُل ْ ب َ ] (اِخ )دروازه ایست به دمشق . (المعرب جوالیقی چ مصر ص 59).
باب التوبه . [ بُت ْ ت َ ب َ ] (اِخ ) دروازه ای به بیت المقدس : ... و چون بدرگاه (بیت المقدس ) درروند روی سوی مشرق از آن دو در آنچه بر دست ...
باب الارمن . [ بُل ْ اَ م َ ] (اِخ ) نام دروازه ٔ شمالی شهر آمد : ششم روز از دی ماه قدیم بشهر آمد رسیدیم ... و چهار دروازه بر این شهرستان است...
باب هویزه . [ هََ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان حصن بخش زرند شهرستان کرمان در 35هزارگزی باختر زرند و 13هزارگزی باختر راه مالرو زرند به رفسنجان ...
باب میشان . [ ب ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش ساردوئیه ٔ شهرستان جیرفت در 12هزارگزی جنوب ساردوئیه ، سر راه مالرو جیرفت به ساردوئیه .سکنه ...
باب مردوم . [ ب ِ ؟ ] (اِخ )یکی از ابواب جامع صغیر در طلیطله است که در آن آثاری از مسلمین بجایست . (الحلل السندسیه ج 2 ص 464).
باب ماران . [ ب ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سریزن بخش ساردوئیه ٔ شهرستان جیرفت در 15هزارگزی جنوب راه مالرو جیرفت به ساردوئیه .سکنه...
باب الحوائج . [ بُل ْ ح َ ءِ ] (اِخ ) از القاب امام موسی کاظم (ع ). || لقبی که شیعیان به ابوالفضل عباس بن علی بن ابیطالب دهند.
باب خوش آب . [ ب ِ خُش ْ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سربنان بخش زرند شهرستان کرمان در 28 هزارگزی شمال خاوری زرند و 2 هزارگزی جنوب را...
باب رودبار. [ ب ِ ] (اِخ ) موضعی از لنگا درتنکابن مازندران . (سفرنامه ٔ مازندران واستراباد رابینو چ قاهره ص 106 بخش انگلیسی ).