گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بار نویسه گردانی: BAR بار. (اِخ ) نام دهی است از ولایت طوس . (برهان ). ۞ نام شهری در نزدیکی طوس . (ناظم الاطباء). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی بعر بعر. [ ب َ ع َ ] (ع مص ) بعیر گشتن شتر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). بعیر شدن جمل . (ناظم الاطباء). بعر بعر. [ ب َ ع َ ] (ع اِ) رجوع به بَعر شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ صفحه ۱۵ از ۱۵ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود