اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بازی

نویسه گردانی: BAZY
بازی . [ ی ی ] (اِخ ) ۞ ناحیه ای از آردن ۞ در 4 کیلومتری سدان ۞ که دارای 1413 تن جمعیت است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
راست بازی . (حامص مرکب ) عمل راست باز. پاکبازی . مقابل دغل بازی . مقابل تزویر و دغل . صداقت و دیانت و راستی و نمک حلالی . (ناظم الاطباء) : ندا...
دوال بازی . [ دَ ] (حامص مرکب ) نوعی قمار که تسمه را پیچیده میلی از آن می گذرانند. (غیاث ) (از بهار عجم ). دوالک بازی . || حیله و مکر و دغاب...
طناب بازی . [ طَ ] (حامص مرکب ) عمل طناب باز.
عروس بازی . [ ع َ ] (حامص مرکب ) بازی دختران با عروسک ها (لعبت ها). (یادداشت مرحوم دهخدا). عروسک بازی . رجوع به عروسک بازی شود. || نوعی باز...
شیشه بازی .[ شی ش َ / ش ِ ] (حامص مرکب ) عمل و صفت شیشه باز. (یادداشت مؤلف ). شعبده بازی با گوی و ساغر. (ناظم الاطباء). فنی است از رقاصی ک...
شیوه بازی . [ شی وَ / وِ ] (حامص مرکب ) صفت شیوه باز. || حیله . مکر. خدعه . نیرنگ . بامبول بازی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شیوه باز شود.
صورت بازی . [ رَ ] (حامص مرکب ) صورت خود را به وضع و شکل دیگری ساختن ، بهندی بهروپ گویند. (غیاث اللغات ). عمل صورت باز. رجوع به صورت باز شو...
طرقه بازی . [ طَ رَق ْ ق َ / ق ِ ] (حامص مرکب ) بازی کردن با طرقه یا ترقه که بازیچه ٔ کودکان است . رجوع به ترقه شود.
سفته بازی . [ س َ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) خرید وفروش سندهای تجارتی و ورق های بهادار بقصد استفاده زیاد. بکار بردن وسایلی که دارندگان سندها ر...
زبان بازی . [ زَ بام ْ ] (حامص مرکب ) کار زبان باز است (که با زبان چرب و نرم مردم را فریب میدهد). (فرهنگ نظام ). || مکالمه و با هم سخن گ...
« قبلی ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ صفحه ۱۱ از ۲۲ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.