اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

باقی

نویسه گردانی: BAQY
باقی . (اِخ ) (... چلبی ) از شعرای روم (عثمانی ). در تذکرة الخواص آمده است : بعد از نجاتی که ملک الشعرای روم است وی را مسلم دارند.در شهر حلب بشرف ملاقاتش نایل شدم . اکثر با حقیر شوخیهائی میکرد. خواجه زاده ای داشت بنام یوسف چلبی که حقیقةً یوسف ثانی بود و شاعر نامبرده از وی فرمانبرداری میکرد. بارها میگفت که دیشب پنج غزل سروده ام ، چون دیدم مباهات را از حد گذرانید، گفتم اگر گستاخی نباشد امشب یوسف را بما بدهید، صبح ده غزل بدیع گفته و نوشته به تصحیح شریفتان برسانم ! این اشعار از اوست :
عسکر فتنه سنگ خیل خط و خال تیار
تیغ لازم دگیل اول غمزه ٔ قتال تیار.

(از تذکره ٔ مجمع الخواص ص 116).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
باقی . (اِخ ) (محمودافندی ) از شعرای بزرگ عثمانی است . او بسال 933 هَ . ق . در استانبول تولد یافت ، فرزند مؤذن جامع سلطان محمد فاتح بود و به ...
باقی . (اِخ ) (... نهاوندی ) شاعری بوده است از مردم نهاوند. وی در هندوستان در خدمت خان خانان بوده و در شرح حال این خان و اجدادش کتابی ب...
باقی . (اِخ ) (...هروی ) از شعرای ایرانی و اهل هرات بوده . از اوست :او سخن از کشتن من میکندمن بهمین خوش که سخن میکند.(از قاموس الاعلام ت...
بی باقی . (ص مرکب ) بدون باقی . تمام و کمال . (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ).- بی باقی شدن ؛ کامل شدن . (ناظم الاطباء).
باقی دار. (نف مرکب ) نگهدارنده ٔ باقی . نگهدارنده ٔ مانده ٔچیزی . || که بر عهده ٔ او از حساب چیزی بود. که تسویه ٔ حساب نکرده باشد. که در آنچ...
هنر عبا بافی یکی از صنایع دستی دیرینه و زیبا و ظریف شهر نایین می‌باشد. از قدیم الایام این صنعت در بوشهر، کوهپایه و بخش محمدیه شهر نایین رواج داشته‌است...
باقی خوار. [ خوا / خا ] (نف مرکب ) پس مانده خور. خورنده ٔ بازمانده : قطب شیر وصید کردن کار اوباقیان این خلق باقی خوار او. مولوی .زانکه باقی خو...
باقی آباد. (اِخ ) دهی است از دهستان میانکوه بخش مهریز شهرستان یزد که در 18 هزارگزی باختر مهریز و22 هزارگزی راه شوسه ٔ یزد به انار واقع است ...
ابن باقی . [ اِ ن ُ ] (اِخ ) علی بن حسین بن حسان بن باقی . عالم شیعی در قرن هفتم هجری ، معاصر با محقق اول . تاریخ وفات او در دست نیست . خود...
باقی مانده . [ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ، اِ مرکب ) تتمه . بازمانده . (ناظم الاطباء). نثیلة. (منتهی الارب ). پس مانده . (آنندراج ).مانده . (لغات فرهنگس...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۷ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.