اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بالا

نویسه گردانی: BALA
بالا. (اِ) مأخوذ از سانسکریت ، گیاه معطر. (ناظم الاطباء) :
هر گل بالا که دهد بوستان
بیشتری هست به هندوستان .

امیرخسرو (از رشیدی ).


۞
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۶۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
بالا رفتن . [ رَ ت َ ] (مص مرکب ) برآمدن . صعود کردن . برشدن . عروج . بررفتن . مقابل پایین رفتن . صاعد شدن . بعلو گراییدن .- بالا رفتن سال ؛آخر ...
بالا بلوک . [ ب ُ ] (اِخ ) از آبادیهای بارفروش . رابینو گوید: بلوکات بارفروش بقرارذیل است : بلده ، بالابلوک ، بالاتجن ، بندپی ، بیشه ،... (از ترجم...
بالا آمدن . [ م َ دَ ] (مص مرکب ) برشدن . برآمدن . ارتفاع گرفتن . صاعد شدن .- بالا آمدن آب رود یا دریا ؛ مد پیدا کردن آب . طغیان کردن آب . ارت...
باغ بالا. [ غ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالاگریوه بخش ملاوی شهرستان خرم آباد که در 15 هزارگزی جنوب ملاوی و 6 هزارگزی خاور راه شوسه ٔ ...
باغ بالا. (اِخ ) دهی است از دهستان گوربخش ساردوئیه شهرستان جیرفت که در 45 هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه و 8 هزارگزی جنوب راه مالرو ساردو...
باغ بالا. (اِخ ) ده کوچکی از دهستان حرجند بخش مرکزی شهرستان کرمان که در 85 هزارگزی شمال کرمان بر سر راه مالرو شهداد به راور واقع است و1...
خمه ٔ بالا. [ خ ُ م ِ ی ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد.دارای 755 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آن غلات ...
ته و بالا. [ ت َ هَُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) به معنی زیروزبر باشد که تحت و فوق است . (برهان ) (از انجمن آرا)(از آنندراج ) (از ناظم الاطباء)...
ترکه بالا. [ ت َ ک ِ ] (اِخ ) ده مخروبه ای از بخش حومه ٔ شهرستان نایین است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
پیوند بالا. [ وَ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان نهارجانات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. واقع در 64 هزارگزی جنوب خاوری بیرجند. جلگه . معتدل . دارای 42...
« قبلی ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ صفحه ۱۱ از ۴۷ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.