بالع
نویسه گردانی:
BALʽ
بالع. [ ل ِ ] (ع ص ) اسم فاعل از بلع. فروبرنده از حلق . بلع کننده . اوبارنده . || (اِخ ) نام یکی از دو ستاره ٔ سعد بُلَع. نام ستاره ٔ روشن تر از دو ستاره ٔ سعد بلع.
واژه های همانند
۴۶۲ مورد، زمان جستجو: ۱.۲۵ ثانیه
طناک بالا. [ طَ ک ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان مؤمن آباد بخش درمیان شهرستان بیرجند در 38 هزارگزی باختر درمیان و 17 هزارگزی جنوب باختری شوسه ٔ ...
عالم بالا. [ ل َ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آسمان . (ناظم الاطباء).
عالم بالا. [ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان یوسف وند بخش سلسله شهرستان خرم آباد. واقع در 22 هزارگزی باختری الشتر و هفت هزارگزی باختر. ناحیه ...
عموک بالا. [ ](اِخ ) دهی است از دهستان فشافویه ٔ بخش ری شهرستان تهران . 130 تن سکنه دارد. آب آنجا از قنات و محصول آن غلات و صیفی است . ...
صحنه ٔ بالا. [ ص َ ن َ ی ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان آتابای بخش آق قلعه شهرستان گنبدقابوس 9هزارگزی جنوب باختری پهلوی دژدشت ، معتدل ، مرطوب ، م...
خانه ٔ بالا. [ ن َ / ن ِ ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قسمت منحنی کمان مابین محل دست و سر بالایی کمان . (از ناظم الاطباء). || خانه ٔ بالایی...
خشک در بالا. [ خ ُ دَ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان سربند بالا بخش سربند شهرستان اراک ، واقع در 24 هزارگزی باختر آستانه و 4 هزارگزی باختر راه قد...
گل زرد بالا. [ گ ُزَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بابالی بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد واقع در 11هزارگزی شمال خاوری چقلوندی و 7هزارگزی شمال ...
کوه پر بالا. [پ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کوهپر که در بخش مرکزی شهرستان نوشهر واقع است و 180 تن سکنه دارد. بین کوهپربالا و پایین روی تپه ای...
کوران بالا. (اِخ ) دهی از دهستان دامین که در بخش مرکزی شهرستان ایرانشهر واقع است و 180 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).