اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بالع

نویسه گردانی: BALʽ
بالع. [ ل ِ ] (ع ص ) اسم فاعل از بلع. فروبرنده از حلق . بلع کننده . اوبارنده . || (اِخ ) نام یکی از دو ستاره ٔ سعد بُلَع. نام ستاره ٔ روشن تر از دو ستاره ٔ سعد بلع.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۶۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۴ ثانیه
شاهین بالا. (اِخ ) دهی از دهستان زاوه بخش تربت حیدریه . دارای 351 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آن غلات و بنشن است . (از فرهنگ جغرافیایی...
بالا گذاری. (رایانه) رجوع شود به بار گذاری.
اختلاس آمیخته واژه ی «بالا کشیدن» همراه با افزوده ای در پی آن (بالا کشیدن چیزی) از آرش های دیگری نیز برخوردار است؛ ولی آن را بگونه ای باریک می توان...
کوتاه بالا. (ص مرکب ) پست قد و آنکه قد و بالای وی دراز نباشد. (ناظم الاطباء). کوته بالا. کوتاه قد. قصیر. (فرهنگ فارسی معین ). کوتاه قامت . قصیر...
قوجور بالا. (اِخ ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه ، سکنه ٔ آن 70 تن . آب آن از چشمه سارها. محصول آن غلات ، بزرک ...
کمره بالا. [ ک َ م َ رِ ] (اِخ ) دهی از دهستان دره صیدی است که در بخش اشترینان شهرستان بروجرد واقع است و 618 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغر...
کوشار بالا. (اِخ ) دهی از دهستان ززوماهرو که در بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع است و 212 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
کوشک بالا. (اِخ ) دهی از دهستان ارنگه که در بخش کرج شهرستان تهران واقع است و 364 تن سکنه دارد. در این دهستان امامزاده ای است . (از فرهنگ...
کوشه بالا. [ ش ِ ] (اِخ ) دهی از بخش شیب آب که در شهرستان زابل واقع است و 448 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
کیان بالا. (اِخ ) دهی از دهستان سگونداست که در بخش زاغه ٔ شهرستان خرم آباد واقع است و 400 تن سکنه دارد که از طایفه ٔ سگوند هستند و زمستانها...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.