اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بالع

نویسه گردانی: BALʽ
بالع. [ ل ِ ] (ع ص ) اسم فاعل از بلع. فروبرنده از حلق . بلع کننده . اوبارنده . || (اِخ ) نام یکی از دو ستاره ٔ سعد بُلَع. نام ستاره ٔ روشن تر از دو ستاره ٔ سعد بلع.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۶۲ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۲ ثانیه
دست بالا. [ دَ ] (ص مرکب ) غالب و معزز. (غیاث ). کنایه از غالب و مسلط. (آنندراج ). غالب و مظفر و فیروز. (ناظم الاطباء). برتر : دست بالاست کار ت...
ده بالا. [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سورمق بخش مرکزی شهرستان آباده . واقع در 27هزارگزی جنوب خاور آباده . سکنه ٔ آن 96 تن می باشد. آ...
ده بالا. [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میمند بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد. واقع در 35هزارگزی شمال خاور فیروزآباد. سکنه ٔ آن 898 تن و آب ...
ده بالا. [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از بخش کنگاور شهرستان کرمانشاهان . واقع در 13هزارگزی شمال خاوری کنگاور. سکنه ٔ آن 118 تن می باشد. آب آن ا...
ده بالا. [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان درختنگان بخش مرکزی شهرستان کرمان . واقع در 30هزارگزی شمال خاوری کرمان . دارای 450 تن سکنه اس...
ده بالا. [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از بخش خرقان شهرستان ساوه . آب آن از قنات و سکنه ٔ آن 117 تن می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
ده بالا. [ دِه ْ ] (اِخ ) مرکز دهستان ده بالا بخش خاش شهرستان زاهدان . واقع در 25هزارگزی خاور خاش . سکنه ٔ آن 215 تن می باشد. آب آن از قنات ...
ده بالا. [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رمشک بخش کهنوج شهرستان جیرفت . واقع در 145هزارگزی جنوب خاوری کهنوج . سکنه ٔ آن 150 تن می باشد....
ده بالا.[ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خنامان شهرستان رفسنجان . واقع در 55هزارگزی رفسنجان . سکنه 101 تن و آب آن از قنات است . (از فرهن...
ده بالا. [ دِه ْ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای کوچک نه گانه ٔ بخش راین از شهرستان زاهدان . این دهستان در شمال خاوری خاش واقع و آب مشروب دهست...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴۷ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.