بح
نویسه گردانی:
BḤ
بح . [ ب ُح ح ] (ع اِ) ج ِ اَبح ّ. (منتهی الارب ). ج ِ ابح به معنی دینار و تیر قمار. (آنندراج ). و رجوع به ابح شود.
واژه های همانند
۴۵۸ مورد، زمان جستجو: ۳.۵۸ ثانیه
یگانه . بیهمتا . بیمانند . بینظیر . یکتا
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
هرگونه رفتار آمیزشی که با خوشنودی یکی از دو یار همراه نباشد.
لنگه به لنگه . [ ل ِ گ َ / گ ِ ب ِل ِ گ َ / گ ِ ] (ص مرکب ) تابه تا (کفش ). ناجور: این کفشها لنگه به لنگه است ؛ ناجور است . رجوع به لنگه شود.
مردم به دور. [ م َ دُ ب ِ ] (ص مرکب ) مردم گریز. یالقوزک . (یادداشت مرحوم دهخدا).
کوچ به کوچ . [ ب ِ] (ق مرکب ) رفتن به تواتر و پی درپی باشد. (برهان ). رفتن از منزلی به منزل دیگر بدون درنگ و توقف و اتراق . (ناظم الاطبا...