اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بختیار

نویسه گردانی: BḴTYAR
بختیار. [ ب َ ] (اِخ ) ابن محمد مکنی به ابوحرب . ممدوح منوچهری است و به تقریب ، نه قطع و یقین ، او فرزند علاءالدوله ابوجعفر محمدبن دشمنزیار فرزند کاکویه و حاکم نطنز باشد. مسجد جامع سمنان را کتیبه ای است از امیر اجل بختیار پسر محمد حاکم قومس که بی شک میان سالهای 417 و 446 هَ . ق . بنا شده است . و جای آن دارد که این بانی مسجد سمنان را بطور تقریب همان ابوحرب فرزند علاءالدوله ابوجعفر محمدبن دشمنزیار کاکویه ، حاکم نطنز، بدانیم . (از تعلیقات دبیرسیاقی بر دیوان منوچهری دامغانی ص 243) :
ای بختیار راستین صدر امیرالمؤمنین
چون تو نه اندر خانقین چون تو نه از انطاکیه .

منوچهری .


خاصه که روز دولت مسعود یار باشد
خاصه که باده خوردن با بختیار باشد.

منوچهری .


وینهمه هر روز نثاری کنم
پیش امیرالامرا بختیار.

منوچهری .


تا پدرش کنیت ابوحرب کرد
بسکه شد و با ملکان حرب کرد.

منوچهری .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
بختیار. [ ب َ ] (ص مرکب ) بختمند.بختور. بخت آور. دولتی . حظی . بخت جوان . (آنندراج ). سعید. خوشبخت . (ناظم الاطباء). دولتمند. مجدود. خوش طالع. مبخو...
بختیار. [ ب َ ] (اِخ ) استاد رودکی بود در موسیقی . عوفی در لباب الالباب گوید: «او را [ رودکی را ] آفریدگار تعالی آوازی خوش و صوتی دلکش داده ...
بختیار. [ ب َ ] (اِخ ) امیر ابوالعلاء بختیاربن مملان از امرای آذربایجان و اران و ممدوح قطران تبریزی . (از آثار و احوال رودکی ص 783).
بختیار. [ ب َ ] (اِخ ) لقب فرخ زادبن پرویز ساسانی . (مفاتیح خوارزمی ).
بختیار. [ ب َ ] (اِخ ) ملقب به عزالدوله پسر معزالدوله ٔ دیلمی . جنگهای او با عمران بن شاهین و آل حمدان و دیگرطوایف معروف است . یکبار توسط پس...
بختیار. [ ب َ ] (اِخ ) سمنانی ، خواجه نظام الدین . از اهالی ولایت سمنان بود... در ایام دولت ... سلطان حسین میرزا در امر وزارت دخل نموده متعه...
بختیار. [ ب َ ] (اِخ ) پسر حسنویه . از اکراد برزیکانی . او بعد از فوت پدرش (369 هَ . ق .) در قلعه ٔ سرماج مسکن داشت ، نخست با عضدالدوله از در اط...
بختیار. [ ب َ ] (اِخ ) ابوالعلاء بختیاربن بنیمان بن خرزاد اصفهانی . از جمله شعرای اصفهان است و از ابیات عربی اوست :سقیت یا اصفهان من کورةمد...
بختیار. [ ب َ ] (اِخ )جهان پهلوان بود. از فرزندان رستم و به بختیارنامه قصه ٔ او بازخوانند. نسبت بختیار الاسبهبد: بختیاربن شاه فیروزبن بزفری ...
بختیار. [ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان افشاریه ٔ ساوجبلاغ بخش کرج است که 453 تن سکنه دارد. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 1).
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.