اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بر

نویسه گردانی: BR
بر. [ ب ُ ] (اِ) گروه . طایفه . دسته . (در لهجه ٔ بختیاری ).
- یک بر ؛ در تداول یک گروه کثیر. یک دسته ٔ بزرگ و در آن نفرت و کراهت هست و چون دشنام و نفرینی است . (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۴ ثانیه
نان گرد که در خانه ها در تنور پخته شود. نسبت به نان پرکی و نان راحی لک تر (ظخیم تر) میباشد. در روستا های افغانستان هنوز هم زنان آنرا می پزند
سنگ بر سبو آمدن . [ س َ ب َس َ م َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از توبه کردن از شراب خوردن و عیش منغص کردن و شدن . (آنندراج ) : گزیدم خاکساری تا ...
سر بر زانو نشستن . [ س َ ب َ ن ِ ش َ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از مراقبه . (برهان ) (آنندراج ). || کنایه از غمگین نشستن . (برهان ). کنایه از غمگین...
ساغر بر سر کشیدن . [ غ َ ب َ س َ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) ساغر بر تارک شکستن .(آنندراج ). تا ته جام نوشیدن . با اشتیاق و ولع جام را سرکشیدن . ل...
سیم بر سنگ زدن . [ ب َ س َ زَ دَ ] (مص مرکب )کنایه از جماع کردن . (غیاث ) (آنندراج ) : تا بطبع تو بود با او بزن با سیم سنگ ور بدل گردد مزاجش ...
شاخ بر شاخ زدن . [ب َ زَ دَ ] (مص مرکب ) بر شاخ و برگ چیزی افزودن و فروع پی در پی بر یک اصل مترتب کردن . (مقدمه ٔ التفهیم چ جلال همائی ...
سنگ بر طاس زدن . [ س َ ب َ زَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از توبه کردن از شراب خوردن . (آنندراج ) (مجموعه ٔ مترادفات ص 100) : سیه پوش چترش چو عباس...
گرد بر خاطر دیدن . [ گ َ ب َ طِ دی دَ ] (مص مرکب ) گرد بر خاطر نشستن . غمگین شدن . اندوهناک شدن : دوم چون مرکبت را پی بریدندوز آن بر خاطرت ...
کار بر سر افتادن . [ ب َ س َ اُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از پیش آمدن (کار). (آنندراج ) : چنگیزنژادان را چون کار بر سر افتاد سستی نکرده پا قائم ک...
ناخن بردل زدن . [ خ ُ ب َ دِ زَ دَ ] (مص مرکب ) تصرف در مزاج کسی کردن . (ناظم الاطباء). کنایه از تصرف در مزاج کردن باشد. (برهان ). ناخن به...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.