اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بر زدن

نویسه گردانی: BR ZDN
بر زدن . [ ب ُ زَ دَ ] (مص مرکب ) ۞ در اوراق قمار، پس و پیش کردن ورق ها تا دغلی و تقلب در آن نباشد. زیرو روی کردن اوراق قمار تا نباید حریف دغلبازی آنرا بسود خود مرتب کرده باشد. زیرو زبر کردن اوراق بازی تا اگر حریفان دغل پشت هم اندازی کرده باشند باطل گردد. (یادداشت مؤلف ). رجوع به بُر شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
ناخن بردل زدن . [ خ ُ ب َ دِ زَ دَ ] (مص مرکب ) تصرف در مزاج کسی کردن . (ناظم الاطباء). کنایه از تصرف در مزاج کردن باشد. (برهان ). ناخن به...
گره بر ابرو زدن . [ گ ِ رِه ْ ب َ اَ زَ دَ ] (مص مرکب ) گره بر ابرو برآوردن : چو دیدش گره زد بر ابرو ز خشم بدو گفت کای بدرگ شوخ چشم . اسدی .گ...
سیم بر سنگ زدن . [ ب َ س َ زَ دَ ] (مص مرکب )کنایه از جماع کردن . (غیاث ) (آنندراج ) : تا بطبع تو بود با او بزن با سیم سنگ ور بدل گردد مزاجش ...
شاخ بر شاخ زدن . [ب َ زَ دَ ] (مص مرکب ) بر شاخ و برگ چیزی افزودن و فروع پی در پی بر یک اصل مترتب کردن . (مقدمه ٔ التفهیم چ جلال همائی ...
گره بر گوش زدن . [ گ ِ رِه ْ ب َ زَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از کر شدن و سخن نشنیدن . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). || به حرف کسی توجه نکر...
گره بر جبین زدن . [ گ ِ رِه ْ ب َ ج َ زَ دَ ] (مص مرکب ) در کاروبار گره شدن . (آنندراج ). || روترش کردن . چهره را خشمگین نمودن .
ناف بر خوشی زدن . [ ب َ خوَ / خ ُ زَ دَ ] (مص مرکب ) آن است که اگر ماماچه در وقت بریدن ناف طفل نوزائیده خوشحال باشد و به خوشحالی ببرد آن...
پای بر چیزی زدن . [ ب َ زَ دَ ] (مص مرکب ) تَرَکّل . لگد زدن .
سنگ بر شیشه زدن . [ س َ ب َ شی ش َ / ش ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از توبه کردن و گذشتن از شراب . (برهان ). توبه کردن از شراب . (فرهنگ رشیدی ...
سنگ بر قرابه زدن .[ س َ ب َ ق َرْ را ب َ / ب ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) سنگ بر شیشه زدن . کنایه از توبه کردن و گذشتن از شراب باشد.(برهان ) (آنندرا...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۷ ۶ ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.