اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بر کردن

نویسه گردانی: BR KRDN
بر کردن . [ ب ُ ک َدَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ، دوام آوردن . (یادداشت مؤلف ). زنده ماندن . بر جای ماندن . بجای ماندن : این بچه زیر دست این نامادریها بر نمی کند. یهودی در آذربایجان بر نمی کند. زیر دست این ناکس هیچ کس بر نمی کند. به تن او جاجیم هم بر نمی کند. (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
دیگ بر بارکردن . [ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دیگ بر بار داشتن . دیگ بر دیگدان نهادن جهت طبخ طعام . (آنندراج ).
افسار بر سر کردن . [ اَ ب َ س َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) افسار برسر کشیدن . (از آنندراج ) : آن یکی افسار خر از سر کشیدبر سر خود کرد چون خر میدوید.سلیم ...
گره بر ابرو کردن . [ گ ِ رِه ْ ب َ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تند شدن . (آنندراج ). خشمگین گشتن : چرخ کمانهای سزاوار زه بر مه نو کرده بر ابرو گره ....
اعتراض کردن به کسی. اعتراض کردن به کار و فعل و عملکرد کسی: «چون بازجُستی نبود کار و حال او را، انتقام‌ها و تَشَفّی‌ها رفت، و بدان سبب مردمان زبان بر ب...
کار بر کسی آسان کردن . [ ب َ ک َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تسهیل امر بر وی . آسان نمودن امری بر او : غفلت ما کار بر ابلیس آسان کرده است صیدبندان ...
جای بر کسی تنگ کردن . [ ب َ ک َ ت َ ک َ دَ ](مص مرکب ) به تنگ گرفتن او را از روی غلبه . (آنندراج ) (بهار عجم ). مقابل جای واکردن . (بهار عجم...
خانه بر خروس بار کردن . [ ن َ / ن ِ ب َ خ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از خراب کردن خانه است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || ویران کردن : د...
جامه بر تن فوطه کردن .[ م َ / م ِ ب َ ت َ طَ / طِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) قطع جامه ٔ نو. به اندازه ٔ قامت و تن قطع کردن . (آنندراج ).
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.