اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

برین

نویسه گردانی: BRYN
برین . [ ب َرْ رَ ](ع اِ) تثنیه ٔ برّ. رجوع به بر شود. || (اِخ ) ایالاتی که به بحر ابیض و اسود متصل اند. (ناظم الاطباء). || کنایه از عرب و روم . (غیاث ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۴.۴۴ ثانیه
خلد برین . [ خ ُ دِ ب َ ] (اِخ ) رجوع به صیادلر در این لغت نامه شود.
چرخ برین . [ چ َ خ ِ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از فلک نهم . (آنندراج ). عرش مجید. (منیری ). فلک الافلاک و فلک نهم . (ناظم الاطباء). ف...
بهشت برین . [ ب ِ هَِ ت ِ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) فردوس برین . بهشت . جنت : دل سام شد چون بهشت برین بر آن پاک فرزند کرد آفرین . فردوسی ...
جرین برین . [ ] (اِخ ) از دهات شاه کوه و ساور. (از ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران ص 169).
جلی-ن برین . [ ج ِ ب َ ] (اِخ ) گردنه ای است در راه شاهرود استرآباد که 8هزار پا ارتفاع دارد. (ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 111).
گردون برین . [ گ َ ن ِ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان است : ای از شرف و رتبت خاک قدم توگردون برین سافل و درگاه تو عالی .سو...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.