گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بس نویسه گردانی: BS بس . [ ب َ س ُ ] (اِ) ۞ (در اصطلاح هیئت ) نام یکی از جهات ، بزعم هندوان . رجوع به ماللهند ص 145 س 19، ص 173 س 8 و ص 197 س 13 شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه واژه معنی بس آمدن بس آمدن . [ ب َ م َ دَ ] (مص مرکب ) کافی بودن . بیشتر با کس و چیز همراه است .- بس آمدن با کسی ، بر کسی ، به کسی ، از کسی ؛ کافی بودن در زو... بس انبار بس انبار. [ ب َ اَ ](اِخ ) دهی به چهارده فرسنگ و نیمی شمال احمد حسین . (یادداشت مؤلف ). رجوع به احمدحسین و لیراوی ، شود. بس شماری بس شماری . [ ب َش ُ ] (حامص مرکب ) ۞ عمل ضرب (در اصطلاح حساب ). (واژه های نو فرهنگستان ایران ). بس خواسته بس خواسته . [ ب َ خا ت َ / ت ِ ] (ص مرکب ) کنایه از مطلوب و معشوق باشد. (برهان ) (آنندراج ). و رجوع به فرهنگ دساتیر ص 236 و بس جسته شود. بس گرفتن بس گرفتن . [ ب َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) بازماندن و بس کردن . (آنندراج ) : مگو کام دل خود را ز حیرت کس نمیگیردچه میگویی ترا دیدم زبانم بس ... بس شمرده بس شمرده . [ ب َ ش ُ م َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) مضروب (در اصطلاح حساب ). (واژه های نو فرهنگستان ایران ). بس بگردید و بگردد روزگار این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. بص بص .[ ب َص ص ] (ع مص ) چشم داشتن نیکی یا بدی . || بگوشه ٔ چشم نگریستن . || آغاز تحقیق کردن . (دزی ج 1 ص 91). || بخشیدن . (از ذیل اقرب ا... بث بث . [ ب َث ث ] (ع مص ) آشکار کردن راز و اندوه سخت . (ترجمان القرآن جرجانی ) (غیاث اللغات ) (تاج المصادر بیهقی ). بازگفتن آنچه در اندرون اس... بث بث . [ ب َث ث ] (ع اِ) حال . (اقرب الموارد) (آنندراج ) (منتهی الارب ). || حاجت . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || اندوه سخت . (مهذب الاسما... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۵ ۵ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود