بسد. [ ب ُ ](اِ)
۞ بمعنی بست باشد که گلزار است . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (جهانگیری ). لفظ بسد مبدل بُست بمعنی باغی که در آن گل یا میوه یا هر دو باشد. (فرهنگ نظام : بست ). بست و گلزار. (ناظم الاطباء). گلستان . || جایی که میوه ٔ خوشبوی بهم رسد. (برهان )
۞ . جایی که میوه های خوشبو در آنجا باشد. (ناظم الاطباء).