اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بعر

نویسه گردانی: BʽR
بعر. [ ب َ ع َ ] (ع اِ) رجوع به بَعر شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
بار. (اِخ ) (جزیره ٔ...) جزیره ای بحدود ولایت فارس و سند: ازو [ از جزیره ٔ ارموس ] تا جزیره ٔ بار که حدود ولایت فارس و سند است هفتاد فرسنگ . (...
بار. (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حومه ٔ بخش بستک شهرستان لار که در 36هزارگزی جنوب خاور بستک کنار شوسه ٔ بستک به لنگه واقع است . دارای ...
بار. (اِخ ) دهی است از دهستان ماروسک بخش سرولایت شهرستان نیشابور که در 30هزارگزی جنوب چکنه بالا واقع است . منطقه ای است کوهستانی معتدل ...
بار. (اِخ ) (چشمه ٔ...) اسم مزرعه ای است از مزارع بزینه رود زنجان ، هوایش ییلاقی محصولش دیمی و آبی از رودخانه مشروب میشود. سکنه اش پنجاه خ...
بار. (اِخ ) سامی بیک آورده :نام قصبه ای است در شمال غربی آرناؤدستان نزدیک ساحل دریای آدریاتیک که طبق معاهده ٔ برلن به قره طاغ واگذار ...
بار. (اِخ ) ۞ نام قصبه ای است در روسیه در ایالت پودولیه بر نهر روق . در 68هزارگزی شمال شهر موهیلف واقع است و دارای یک قلعه بر تخته سنگ ...
بار. بدین صورت شکلی از بئآر است در سمعانی . رجوع به بئآر شود.
بار. [ بارر ] (اِخ ) ۞ نام قصبه ٔ تجارتگاهی است در آلزاس لورن که در 14هزارگزی شمال شلستاد واقع است و در جوار آب معدنی گرم و جنگل بزرگی ...
بار ، از مهمترین و پایدارترین مراسم درباری معمول در ایران . در ابتدا، در بعضی از تشریفات ، از مراسم مشابه در مصر و آشور تأثیر پذیرفت و بعداً خود نیز ب...
میوه، ثمر (همه بار یک دارید و برگ یک شاخسار) وسایل و اشیا چیزی قابل حمل جاه بجا کردنی
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۱۵ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.