گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بک نویسه گردانی: BK بک . [ ب َ ] (انگلیسی ، اِ) پشت ۞ . دوتن [ بک راست ، بک چپ ] از یازده تن بازیکنان فوتبال که در خط دفاع قرار دارند وظیفه ٔ آنان حفظ دروازه بان گُلِر از حملات دسته ٔ مخالف است . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۶۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه واژه معنی بک بک . [ ب َ ] (اِ) پک . وک . وزغ را گویند و آنرا بعربی ضفدع خوانند. (برهان ). در پهلوی وک ۞ «روایات 77-78»، سانسکریت بهک ۞ (قورباغه ) «ویلی... بک بک . [ ب َ ] (ترکی ، اِ) مخفف بیک است بمعنی بزرگ ، نظیر بیک و بیوک که بمعنی بزرگ باشد و در آخر اسماء ترکی درآید بجهت تعظیم و تکریم وردیف ... بک بک . [ ب َ ] (اِخ ) نام شهری است در ماوراءالنهر. (برهان ) (ناظم الاطباء). بک بک . [ ب َ ] (اِ) انگشت و زغال . (ناظم الاطباء). زگال . بک بک . [ ب ُ ] (اِ) رخساره و روی را گویند. (برهان ). رخساره و رو. (ناظم الاطباء). رخسار. (رشیدی ). رخساره . (از جهانگیری ). رخسار و چهره . (آنندراج )... چاه بک چاه بک . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان نهبندان بخش شوسف شهرستان بیرجند که در 44 هزارگزی خاور شوسف واقع است . کوهستانی و گرمسیر است و6 ت... چغری بک چغری بک . [ چ ِ ب َ ] (اِخ ) جقربک . چقربک . چقری بک . جغری . جغری بک . چغری سلجوقی . چغربیک . چغری بک سلجوقی . داود سلجوقی . ملک داود. ابوسلیمان ... رفعت بک رفعت بک . [ رِ ع َ ب َ ] (اِخ ) نام 3 تن از گویندگان متأخر ترک : 1- علی رفعت بک - متوفای 1243 هَ . ق . 2- خلیل ابراهیم - متوفای 1251 هَ . ق... روحی بک روحی بک . [ ب َ / ب ِ ] (اِخ ) رجوع به خالدی قدسی ، محمد در این لغت نامه شود. غالب بک غالب بک . [ ل ِ ب َ ] (اِخ ) پسر دوم صدر اسبق ادهم پاشای مرحوم است . وی پس از تحصیل السنه و ادبیات شرقی و زبان فرانسه و علوم جدیده به ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۷ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود