گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بک نویسه گردانی: BK بک . [ ب َ ] (انگلیسی ، اِ) پشت ۞ . دوتن [ بک راست ، بک چپ ] از یازده تن بازیکنان فوتبال که در خط دفاع قرار دارند وظیفه ٔ آنان حفظ دروازه بان گُلِر از حملات دسته ٔ مخالف است . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۶۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه واژه معنی لاجین بک لاجین بک . [ ب َ ] (اِخ ) نام یکی از سرداران مقدّم قرلغان مقیم ماوراءالنهرکه با پسران یبغوخان از سمرقند بگریختند و بشکایت نزد ایل ارسلان ... بالبان بک بالبان بک . [ ل َ ب َ ] (اِخ ) (بلبان بک ) از رجال معروف دربار سلطان عثمان غازی مؤسس دولت عثمانی است . رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود. بالبان بک بالبان بک . [ ل َ ب َ ] (اِخ ) (یا بلبان بک ) از رجال معروف دربار سلطان محمدخان ثانی و نخستین کسی است که به استانبول حمله کرد. در سال 87... حصارحسن بک حصارحسن بک . [ ح ِ ح َ س َ ب َ ] (اِخ ) قصبه ای جزء دهستان بهنام عرب بخش ورامین شهرستان تهران . واقع در هیجده هزارگزی جنوب خاور ورامین . سرد... ده نو حاج بدل بک ده نو حاج بدل بک . [ دِه ْ ن َ ب َ دَ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دربقاضی بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور. واقع در 2هزارگزی خاور نیشابور. دارا... بک ء بک ء. [ ب َ ک ْءْ ] (ع مص ) بُک ْء کم شیر شدن ماده شتر. (ناظم الاطباء). کم شیر شدن ناقه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بکوء، بکاءة، بک ء. (منتهی ا... بک ء بک ء. [ ب َ ک ْءْ] (ع اِ) گیاهی است مانند جرجیر (نخود). (از اقرب الموارد). و رجوع به بکا و بکاء شود. و فی الحدیث : نحن معاشر الانبیاء فینا بکاء؛... بک لک بک لک . [ ب ُ ل ُ ] (اِ مرکب ) رجوع به بک و لک شود. جل بک جل بک . [ ج ُ ب َ ] (اِ مرکب ) جلبک . چیزی باشد سبز مانند ابریشم که در روی آبها بهم میرسد. و بعربی طحلب خوانند. (برهان ). خزه . خمزه . جل وزغ ... اجه بک اجه بک . [ ] (اِخ ) یکی از رجال و مشاهیر قضات عثمانی بدربار سلطان اورخان غازی . او بمعیت شهزاده سلیمان پاشا به روم ایلی شد و بولایر و نوا... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۷ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود