اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بن

نویسه گردانی: BN
بن . [ ب ُن ن ] (ع اِ) نوعی طعام است مانند آبکامه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
بن انبار را می توان برای HDD یا Harddisk به کار گرفت
بن و بار. [ ب ُ ن ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) از بیخ و بن .- از بن و بار ؛ از بیخ و بن . از اصل و بنیاد : خبر نداردکاندر دلم اثر نکنداگر جهان ...
بن دامان . [ ب ُ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پایان دامان . (آنندراج ) : ای سنایی جهد کن تا بهر سلطان ضمیراز گریبان تاج سازی وز بن دامان ...
بن دندان . [ ب ُ ن ِ دَ ] (اِ مرکب ) ترجمه ٔ لثه است . (آنندراج ). لثه . (فرهنگ فارسی معین ) : ترا در هر بن دندان بود لذت خداوندت به هر نانی ک...
نارنجک بن . [ رِ ج َ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گلرودپی بخش مرکزی شهرستان نوشهر در9500گزی مغرب المده و 1500گزی جنوب جاده ٔ شوسه ٔ المد...
هی بن بی . [ هََ ی ْ ی ُ ن ُ ب َی ی ] (ع اِ مرکب ) هیان بن بیان . کنایه است از آنکه او را و پدرش را کسی نشناسد. گویند: ماادری أی ﱡ هی بن ب...
غج بن جاخ . [ ] (اِخ ) نام شخصی بوده که ابی بکر محمدبن یحیی الصولی در کتاب الاوراق از او یاد کرده . در ص 218 مینویسد که : در حدود سال 330...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ صفحه ۱۲ از ۵۴ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.