گفتگو درباره واژه گزارش تخلف به نویسه گردانی: BH به . [ ب َ ه ه ](ع مص ) ۞ خداوند مرتبه و جاه شدن ، نزدیک سلطان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴۶۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۸ ثانیه واژه معنی بزنم به تخته این اصطلاح فارسی نیست و از زبان انگلیسی وارد شده و رواج یافته است به معنی چشم نخوره یا از چشم بد دور باد یا اگر چشم نزنم ، است. Touch wood بزن / بزن... تجاهر به فسق این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. امر به معروف این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. منحصر به فرد یگانه . بیهمتا . بیمانند . بینظیر . یکتا آگاه به زمان این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. نمک به حرامی نمک به حرامی . [ ن َ م َ ب ِ ح َ ] (حامص مرکب ) ناسپاسی .نمک ناشناسی . کافرنعمتی . کفران . حق ناشناسی : اگر تا به حالا نمک به حرامی از او ظاهر نشد... تقویم به پول تعیین بها مردم به دور مردم به دور. [ م َ دُ ب ِ ] (ص مرکب ) مردم گریز. یالقوزک . (یادداشت مرحوم دهخدا). لنگه به لنگه لنگه به لنگه . [ ل ِ گ َ / گ ِ ب ِل ِ گ َ / گ ِ ] (ص مرکب ) تابه تا (کفش ). ناجور: این کفشها لنگه به لنگه است ؛ ناجور است . رجوع به لنگه شود. قاف به قاف قاف به قاف . [ ب ِ ] (ق مرکب ) کران تا کران : روی گیتی پر از سلف شد و لاف همه زرق است و شید قاف به قاف . اوحدی .گرم این است رفته قاف ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۶ ۱۷ ۱۸ ۱۹ ۲۰ صفحه ۲۱ از ۴۷ ۲۲ ۲۳ ۲۴ ۲۵ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود