به به
نویسه گردانی:
BH BH
به به . [ ب َ ب َ / ب ِ ] (اِ) ببه . در تداول کودکان ببک (در چشم ). ذباب . ذباب العین . مردم . مردمک . نی نی . تخم چشم . انسان العین . کاک . کیک . (یادداشت بخط مؤلف ).
- امثال :
آن وقت که په په بود، به به نبود حالا که به به هست ، په په نیست . (یادداشت بخط مؤلف ).
واژه های همانند
۲۸۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۵ ثانیه
خشتی به خیر گذاشتن . [ خ ِ ب ِ خ َ/ خ ِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) بنای خیر کردن مانند ساختن آب انبار و پل و جز آن . (از ناظم الاطباء). عمارتی مثل...
شاخ به شاخ گذاشتن . [ ب ِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) با کسی ، حاضر برای مقابله شدن . (فرهنگ نظام ). رجوع به شاخ به شاخ شدن با کسی شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
زیریان دودمانی از بربرها (آمازیغ) بودند که بر بخشی از شمال آفریقا فرمانروایی میکردند.
ردههای صفحه: ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۹۷۳ (می...
کنایه از دلسوزی یا هواخواهی بی اندازه و معمولاً متظاهرانه کردن
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
ورون (Vervaine) یا بهلیمو یا گل ماهور، گیاهی از تیره «میمون Scrophulariacrca» است که نام علمی آن «Verbascum» میباشد که آن را با نام «شاه پسند طبی» ن...
سلام، درباره عبارت اکثریت قریب به اتفاق با بعضی از دوستانم اختلافی پیش آمده، آنها معتقدند اکثریت قاطع کمیت بیشتری را می رساند تا اکثریت قریب به اتفاق،...
همتای پارسی این عبارت عربی این است: فراهیستان پنته به ویسپن farāhistāne-pante-be-vispan فراهیستان farāhistān (پهلوی: frahistān): اکثریت. پنته pante (س...
نگاه کنید به: فرهنگ واژه های پهلوی در همین لغتنامه: loghatnaameh.org