اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

به به

نویسه گردانی: BH BH
به به . [ ب َه ْ ب َه ْ ] (ع صوت )کلمه ای است که در وقت فخر و مدح و یا وقت استعظام چیزی گویند، و منه الحدیث «به به انک لضخم ». (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بخ بخ . (اقرب الموارد). مأخوذ از په په فارسی . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۷۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۳ ثانیه
ورون (Vervaine) یا به‌لیمو یا گل ماهور، گیاهی از تیره «میمون Scrophulariacrca» است که نام علمی آن «Verbascum» می‌باشد که آن را با نام «شاه پسند طبی» ن...
سلام، درباره عبارت اکثریت قریب به اتفاق با بعضی از دوستانم اختلافی پیش آمده، آنها معتقدند اکثریت قاطع کمیت بیشتری را می رساند تا اکثریت قریب به اتفاق،...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نگاه کنید به: فرهنگ واژه های پهلوی در همین لغتنامه: loghatnaameh.org
عالاف و علوف املایی نادرست است. آلاف و الوف دو کلمه عربیند هر دو به معنی هزاران، و در تداول عامه به معنای نعمات بسیار و بهره‌مندی بسیار از مال دنیا. ب...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
ادب مرد به ز دولت اوست تحریر شد کمدی‌ای به قلم ایرج پزشکزاد است که در ۱۳۵۲ نوشته و به وسیلهٔ انتشارات صفی علیشاه با طرح جلدی از صادق تبریزی[۱] با عنوا...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
تخت تپه (به انگلیسی مسا: mesa از ریشه ای پرتغالی و اسپانیائی به معنای میز) در زمین‌شناسی به تپه‌ها یا کوه‌های وسیع و تک‌افتاده که دامنه‌های پرشیب دارن...
اَبزارک به وسائل و تجهیزات کوچک و تازه‌اختراعی گفته می‌شود که در آنها فناوری نویی بکار رفته باشد و برای انجام کارهای مخصوصی بدرد بخورد. ابزارک‌هایی...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.