اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بیوه

نویسه گردانی: BYWH
بیوه . [ وَ / وِ ] ۞ (ص ) غریب . تنها. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). || زنی را گویند که شوهرش مرده باشد یا او را طلاق داده باشد. (از برهان ) (از ناظم الاطباء). زنی که شوهرش مرده باشد. (از انجمن آرا) (آنندراج ) (شرفنامه منیری ). زن بی مرد. زن که شوی داشته و شوی او بمرده یا او را طلاق داده بود. زن از شوی بجا مانده . آن زن که شوی ندارد اما از پیش داشته است . ثیب . ارملة. ایم . کالم . مقابل دوشیزه . (یادداشت مؤلف ) :
سه دیگر به نیکان ببخشید سیم
زن بیوه و کودکان یتیم .

فردوسی .


جوربر بیوه و یتیم خود مکن
ای ستمگر بر تن بیوه و یتیم .

ناصرخسرو.


خورشید خسروان که جهان را ز عدل او
همچون چراغ بیوه به هر خانه کدخدای .

سوزنی .


کیست فلک پیر شده بیوه ای
چیست جهان دردزده میوه ای .

نظامی .


تنگدستان ز من فراخ درم
بیوگان سیر و بیوه زادان هم .

نظامی (هفت پیکر ص 339).


ستمدیده را دادبخشی کنی
شب بیوگان را درخشی کنی .

نظامی .


باغ خود را نچیده گل بیوه
برد سرهنگش ایزم و میوه .

اوحدی .


نیم شب کرد بر کریوه رود
دزد بر بام طفل و بیوه رود.

اوحدی .


در دین موسی چنین بوده است که چون کسی را اجل محتوم فرارسد و نسلی از او باقی نماند و زوجه اش یائسه نشده باشد برادرش زوجه ٔ او را بحباله ٔ نکاح خود درآورد و دو اثر براین مطلب مترتب بود یکی آنکه اموال و املاک میت از بین نمیرفت و دیگر اسم وی باقی میماند. (از قاموس کتاب مقدس ). || مردی که زنش مرده باشد. (از برهان ) (ناظم الاطباء) (شرفنامه ٔ منیری ). گاه در مرد از زن مانده نیز اطلاق کنند. مرد بی زن . (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
بیوه . [ وَ / وِ ](اِ) دارویی است که برگ آن ببرگ کَبَر ماند اما خارندارد و ثمر آن به خیار شباهت دارد لیکن کوچکتر از آن باشد و آن را بعربی ...
بیوه زن . [ وَ / وِ زَ ] (اِ مرکب ) زن بیوه و بی شوهر که طُل نیز گویند. (ناظم الاطباء). بیوه . کالم : از خون چشم بیوه زنان لعلش ز اشک یتیم آ...
بیوه زاد. [ وَ / وِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) از بیوه زاده . یتیم . کودکی که پس از مرگ پدر به هنگام بیوگی مادر متولد شود:تنگدستان ز من فراخ درم ...
درس پشیز بیوه زن یا هبه بیوه زن در اناجیل هم نوا (مرقس 12:41-44، لوقا 21:1-4) آمده، که طی آن عیسی در معبد اورشلیم درس می گوید. انجیل مرقس تصریح می کند...
ساعتلوی بیوه له . [ ع َ ی ِ وَ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان باراندوزچای بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه ، واقع در 18هزارگزی جنوب خاوری ارومیه . در مس...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
جواد مفرد کهلان
۱۴۰۰/۰۲/۲۴
0
0

بیوه می تواند خلاصه شدۀ بی وره (بی شوهر) باشد: वर m. vara husband


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.