بیوه
نویسه گردانی:
BYWH
بیوه . [ وَ / وِ ](اِ) دارویی است که برگ آن ببرگ کَبَر ماند اما خارندارد و ثمر آن به خیار شباهت دارد لیکن کوچکتر از آن باشد و آن را بعربی قثاءالبری خوانند و قثاءالحمار همان است . (برهان ). دارویی شبیه به خیار که بتازی قثاءالحمار گویند. (ناظم الاطباء). نام داروئی است که برگ آن ببرگ کبر ماند اما خار ندارد و ثمر آن به خیار شباهت دارد لیکن کوچکتر از آن باشد. (آنندراج ).
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
بیوه . [ وَ / وِ ] ۞ (ص ) غریب . تنها. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). || زنی را گویند که شوهرش مرده باشد یا او را طلاق داده باشد. (از بره...
بیوه زن . [ وَ / وِ زَ ] (اِ مرکب ) زن بیوه و بی شوهر که طُل نیز گویند. (ناظم الاطباء). بیوه . کالم : از خون چشم بیوه زنان لعلش ز اشک یتیم آ...
بیوه زاد. [ وَ / وِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) از بیوه زاده . یتیم . کودکی که پس از مرگ پدر به هنگام بیوگی مادر متولد شود:تنگدستان ز من فراخ درم ...
درس پشیز بیوه زن یا هبه بیوه زن در اناجیل هم نوا (مرقس 12:41-44، لوقا 21:1-4) آمده، که طی آن عیسی در معبد اورشلیم درس می گوید. انجیل مرقس تصریح می کند...
ساعتلوی بیوه له . [ ع َ ی ِ وَ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان باراندوزچای بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه ، واقع در 18هزارگزی جنوب خاوری ارومیه . در مس...