بیهق
نویسه گردانی:
BYHQ
بیهق . [ ب َ هََ ] (اِخ ) شهری است نزدیک نیشابور و از آن شهر است ابوالفضل بیهقی صاحب تاریخ محمود غزنوی و مسعود و دیگر آل سبکتکین و امام احمدبن حسین وپس او امام اسماعیل . (منتهی الارب ). اصل کلمه در فارسی بیهه یعنی بهائین است و معنای آن در فارسی بسیار بخشنده است . ناحیه ایست بزرگ و کوره ای وسیع دارای شهرهای بسیار و آبادانی از نواحی نیشابور مشتمل بر 321 قریه و عامه آن را سبزور (سبزوار) گویند و حدود آن از ناحیه ٔ نیشابور به انتهای حدود ریوند تا نزدیک دامغان محدود است و عده ٔ بیشماری از فضلا و دانشمندان ازاین شهر برخاسته اند و اکثر مردم آن رافضی غلات اند. (از معجم البلدان ). در قرون وسطی سبزوار را بیهق میگفتند. (سرزمینهای خلافت شرقی ). ناحیه ایست قدیم در خراسان غربی نیشابور. در دوره ٔ طاهریان 390 آبادی داشت .شهرهای مهم آن سبزوار و خسروجرد بود. در سال 30 هَ . ق . بدست عبداﷲبن عامر فتح شد. در 546 - 548 هَ . ق . ینالتگین ویرانش کرد. (از دائرة المعارف فارسی ).
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
خوار بیهق . [ خوا / خا رِ ب ِ هََ ] (اِخ ) نام نقطه ای بوده به بیهق . رجوع شود به غزالی نامه صص 245 - 271و تاریخ بیهق ص 167 و فارسنامه ٔ اب...
رئیس بیهق . [ رَ س ِ ب َ هََ ] (اِخ )ابوالحسن علی بن جمال الروساء رئیس ابوعلی حسین ، نوه ٔرئیس مظفر، پیشوای اسماعیلیه و طرفدار حسن صباح و نم...
سادات بیهق . [ ت ِ ب َ هََ] (اِخ ) از خاندانهای مشهور خراسان . متوطن در نیشابور و بیهق ، از اعقاب سید ابوالحسن محمدبن ابومنصور پلاس پوش بودند و...
عماریان بیهق . [ ع َم ْ ما ن ِ ب َ هََ ] (اِخ ) خاندانی از بزرگان بیهق بوده اند و نسب آنها از ابومحمدبن ابی عمروبن ابی الحسن عماری است . و او...
بی حق . [ ح َ / ح َق ق ] (ص مرکب ) حق ناشناس : این چنین سنگدل و بی حق و بی حرمت جفت شاه مسعود مبیناد و مَیُفتاد از راه .منوچهری .