پری
نویسه گردانی:
PRY
پری . [ پ َ ] (اِخ ) نام کاریزی در ملایر.
واژه های همانند
۶۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
پری . [ پ َ ] (اِ) موجود متوهم صاحب پر که اصلش از آتش است و بچشم نیاید وغالباً نیکوکار است بعکس دیو که بدکار باشد. فرشته ،مقابل دیو. همزاد....
پری . [ پ َ ] (ق ) دوهنگام پیش . دوبار پیش . مخفف پریر است که پریروز (کذا) باشد که روز پیش دیروز است . (برهان قاطع) ۞ . پری ، روز گذشته است ...
پری . [ پ ُ / پ ُرْ ری ](حامص ) حالت و چگونگی پر. آکندگی . زفتی . مملوی . اِمتلاء. مِلاء. مِلائة. انباشتگی . بَشم . کظة : نیشکری باش ز پُرّی خمو...
پری . [ ] (اِخ ) مؤلف قاموس الاعلام گوید: نام نهری است در منتهای شمال شرقی دَرسم و بطرف جنوب غربی جریان دارد طول آن تقریباً صدهزار ...
پری . [ پْری / پ ِ ] (اِخ ) ۞ (مارکیز دو...) محبوبه ٔ دوک دو بوربن ، وزیر لوئی پانزدهم . وی بسال 1698 م . در پاریس متولد و در 1727 م . درگذشت ...
پری . [ پ ِ ] (فرانسوی ، اِ) ۞ لقب و منصب پر ۞ . || اقطاع و تیولی که متعلق به مقام پر بود. || مقام اعضاء مجلس لردها در انگلستان معاص...
پریرخ شاهیلانی مشهور به پری زنگنه (زاده ۱۳۱۸ در کاشان)، از پدری کاشانی و مادری گیلانی متولد شده خواننده ایرانی در سبک اپرا است.[۲] از جمله فعالیتهای...
دل پری . [ دِ پ ُ ] (حامص مرکب ) دل پر بودن . حالت و چگونگی دل پر. || بغض . کینه . کینه ٔ از پیش . خشمی بسیار و پنهان . بغضی مخفی . (یادداشت م...
ریشه پارسی دارد ( فتحه روی پ و ضمه روی ی ) ... در معنی کنترل و احاطه داشتن بوده Pari + Or ( آپی یا آپری + اور) ... از این واژه در فلسفه یونانی...
پری پت . [ پْری / پ ِ پ ِ ] (اِخ ) ۞ شعبه ای از رود دنیپر ۞ که از مردابهای پینسک ۞ میگذرد و 810 هزار گز طول دارد.