گفتگو درباره واژه گزارش تخلف پری نویسه گردانی: PRY پری . [ پْری / پ ِ ] (اِخ ) ۞ (مارکیز دو...) محبوبه ٔ دوک دو بوربن ، وزیر لوئی پانزدهم . وی بسال 1698 م . در پاریس متولد و در 1727 م . درگذشت . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۶۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه واژه معنی پری پری . [ پ َ ] (اِ) موجود متوهم صاحب پر که اصلش از آتش است و بچشم نیاید وغالباً نیکوکار است بعکس دیو که بدکار باشد. فرشته ،مقابل دیو. همزاد.... پری پری . [ پ َ ] (ق ) دوهنگام پیش . دوبار پیش . مخفف پریر است که پریروز (کذا) باشد که روز پیش دیروز است . (برهان قاطع) ۞ . پری ، روز گذشته است ... پری پری . [ پ ُ / پ ُرْ ری ](حامص ) حالت و چگونگی پر. آکندگی . زفتی . مملوی . اِمتلاء. مِلاء. مِلائة. انباشتگی . بَشم . کظة : نیشکری باش ز پُرّی خمو... پری پری . [ پ َ ] (اِخ ) نام کاریزی در ملایر. پری پری . [ ] (اِخ ) مؤلف قاموس الاعلام گوید: نام نهری است در منتهای شمال شرقی دَرسم و بطرف جنوب غربی جریان دارد طول آن تقریباً صدهزار ... پری پری . [ پ ِ ] (فرانسوی ، اِ) ۞ لقب و منصب پر ۞ . || اقطاع و تیولی که متعلق به مقام پر بود. || مقام اعضاء مجلس لردها در انگلستان معاص... پری زنگنه پریرخ شاه یلانی پریرخ شاهیلانی مشهور به پری زنگنه (زاده ۱۳۱۸ در کاشان)، از پدری کاشانی و مادری گیلانی متولد شده خواننده ایرانی در سبک اپرا است.[۲] از جمله فعالیتهای... دل پری دل پری . [ دِ پ ُ ] (حامص مرکب ) دل پر بودن . حالت و چگونگی دل پر. || بغض . کینه . کینه ٔ از پیش . خشمی بسیار و پنهان . بغضی مخفی . (یادداشت م... پری یر ریشه پارسی دارد ( فتحه روی پ و ضمه روی ی ) ... در معنی کنترل و احاطه داشتن بوده Pari + Or ( آپی یا آپری + اور) ... از این واژه در فلسفه یونانی... پری پت پری پت . [ پْری / پ ِ پ ِ ] (اِخ ) ۞ شعبه ای از رود دنیپر ۞ که از مردابهای پینسک ۞ میگذرد و 810 هزار گز طول دارد. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۶ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود