گفتگو درباره واژه گزارش تخلف پست نویسه گردانی: PST پست . [ پ ُ ] (اِ) مخفف پوست . رجوع به پوست شود:ناخن ز دست حرص بخرسندی چون نشکنی و پُست نپیرائی .ناصرخسرو. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی پست فطرت پست فطرت . [ پ َ ف ِ رَ ] (ص مرکب ) ناکس . دون . دنی . سفله . فرومایه . رذل . پست شدن پست شدن . [ پ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) فرود شدن . سَفال . سُفول . هُفات . انهفات . (منتهی الارب ). || ویران شدن . منهدم گشتن . فرود آمدن . خراب شد... پست بالا پست بالا. [ پ َ ] (ص مرکب ) رجوع به پست شود. پست قامت پست قامت . [ پ َ م َ ] (ص مرکب ) رجوع به پست شود. چاه پست چاه پست . [ هَِ پ َ ] (اِ مرکب ) کنایه از دنیا باشد. (برهان ) (آنندراج ). عالم . (ناظم الاطباء). پست مدرن پُست مُدرن. پسا نوگرا. آنچه از دیدگاه تاریخی بعد از نوگرائی، در ادبیات، معماری، و غیره، به وقوع پیوسته است. آنچه منسوب و یا مربوط است به پسانوگرائی از... سبلت پست این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. پست گشتن پست گشتن . [ پ َ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) پست گردیدن . || تنزل کردن : امروز پست گشت مرا همت بلندزنگار غم گرفت مرا تیغ غمزدای .مسعودسعد. غلام پست غلام پست . [ غ ُ م ِ پ ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مأمور پست که نامه ها و مراسلات را توزیع میکند. گسی بنده . رجوع به گسی بنده شود. پست دادن پست دادن . [ پ ُ دَ ] (مص مرکب ) کشیک دادن بنوبت . تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۴ ۳ ۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود