گفتگو درباره واژه گزارش تخلف پست نویسه گردانی: PST پست . [ پ ُ ] (اِ) مخفف پوست . رجوع به پوست شود:ناخن ز دست حرص بخرسندی چون نشکنی و پُست نپیرائی .ناصرخسرو. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه واژه معنی پست فطرتی پست فطرتی . [ پ َ ف ِ رَ ] (حامص مرکب ) پستی . فرومایگی . ناکسی . دنائت . پست کردن پست کردن . [ پ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) فرود آوردن . فرود افکندن . پائین آوردن . بزیر افکندن . تنزل دادن . هبت . (منتهی الارب ): خداوند این علت را... خانه ٔ پست خانه ٔ پست . [ ن َ / ن ِ ی ِ پ َ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) دنیا. عالم . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) . دنیای فانی . || قبر. (آنندراج ). گور. مدفن . ... بلند و پست بلند و پست . [ ب ُ ل َ دُ پ َ ] (ترکیب عطفی ) فوق و تحت . (آنندراج ). بالا و پایین . (ناظم الاطباء). || بالای کوه و پایین دره . (ناظم الاطباء).... پست بادام پست بادام . [ پ ُ ت ِ ] (اِخ ) موضعی در جنوب بیابانک . ظاهراًصورتی از پشت بادام باشد. رجوع به پشت بادام شود. پست بریدن پست بریدن . [ پ َ ب ُ دَ] (مص مرکب ) از بن و بیخ بریدن . رجوع به پست شود. پست شمردن پست شمردن . [ پ َ ش ِ م ُ دَ ] (مص مرکب ) تحقیر. ترذیل . صندوق پست صندوق پست . [ص َ ق ِ پ ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) صندوقی که اداره ٔ پستخانه بر سر چهارراه ها یا در جاهای دیگر بر دیوارها نصب کند تا مردم نام... پست نشستن پست نشستن . [ پ َ ن ِ ش َ ت َ] (مص مرکب ) آسوده نشستن . راحت بودن . آرام داشتن . فارغ بال بودن . مستریح بودن . و نیز رجوع به پست شود. پست مدرنیست پُست مُدرنیست. (اسم) پسانوگرا، شخصی که یا مطابق مبانی پسانوگرائی رفتار می نماید و یا به این مبانی متعهد است. (صفت) از و یا مربوط به پسانوگرایان و یا پ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۴ ۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود