جستجو در پارسی ویکی
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پشت

نویسه گردانی: PŠT
پشت . [ پ ُ ] (اِخ ) یاقوت گوید: بشت ۞ شهری است در نواحی نیشابور مشتمل بر دویست و بیست و شش قریه وگویند معرب پشت است بفارسی چه آن مانند پشت است برای نیشابور. (معجم البلدان از علامه ٔ قزوینی در حواشی چهارمقاله ص 124 و نیز رجوع به لفظ پشت در برهان قاطعشود). و خارزنج در این ناحیت واقع است :
ز گرگان بیامد سوی راه پشت
پر آژنگ رخساره و دل درشت .

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۴ ثانیه
اجازه ویرایش برای همه اعضا

پشت دربن

پشت دربن. (مازنی )، ایوانی باریکی که پهنا آن میان ۶۰ تا ۸۰ سانتیمتر است و آن در پشت خانه های روستایی مازندرانی است.
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

هتکه پشت

هتکه پشت . [ هََ ک ِ پ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیشه ، بخش مرکزی بابل . واقع در 5/5 هزارگزی جنوب خاوری بابل و 1/5 هزارگزی خاور شوسه ٔ با...
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گسسته پشت

گسسته پشت . [ گ ُ س َس ْ ت َ / ت ِ پ ُ ] (ص مرکب ) بی مدد. بی پشت و پناه : همی شدند به بیچارگی هزیمتیان گسسته پشت و گرفته گریغ را هنجار.عنصری...
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کوتاه پشت

کوتاه پشت . [ پ ُ ] (ص مرکب ) اسب یا چارپایی دیگر که پشت او کوتاه باشد : درازگردن و کوتاه پشت و گردسرین سیاه شاخ و سیه دیده و نکودیدار.فرخی .
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پشت نویسی

پشت نویسی . [ پ ُ ن ِ ] (حامص مرکب ) نوشتن در پشت سند یا حواله برای انتقال آن به دیگری ۞ . ظهرنویسی .
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

توران پشت

توران پشت . [ پ ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان پشت کوه است که در بخش نیر شهرستان یزد واقع است و 1165 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیای ایران ج 10...
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پشت مازو

پشت مازو. [ پ ُ ] (اِ مرکب ) پشت مازَه .
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پشت مازه

پشت مازه . [ پ ُ زَ / زِ ] (اِ مرکب ) پشت مازو. سلک استخوانهای میان پشت ۞ . (برهان قاطع). گوشت دو جانب ستون فقرات . راسته . پشت مزه . پشت ن...
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پشت سرهم

پشت سرهم . [ پ ُ ت ِ س َ رِ هََ ] (ق مرکب ) دُمادُم . پیاپی . پی درپی . متتابع. متوالی . متوالیاً.
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پشت کردن

پشت کردن . [ پ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ادبار (مقابل رو آوردن ، اقبال ). استدبار. روی برگردانیدن . روی تافتن . رو برتافتن . رو تابیدن . تَولی . || ...
« قبلی ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ صفحه ۹ از ۱۷ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.
 
ورود