گفتگو درباره واژه گزارش تخلف پی نویسه گردانی: PY پی . [ پ َ ] (اِ) پایه . قائمه : که خاک منوچهر گاه من است پی تخت نوذر کلاه من است . فردوسی .کسی کش پدر ناصرالدین بودپی تخت او تاج پروین بود.فردوسی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۶۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه واژه معنی پی تی دس پی تی دس . [ دِ ] (اِخ ) ۞ نام مردی معاصر اشک هفتم ، پادشاه اشکانی . رجوع به ایران باستان ج 3 ص 2243 شود. پی تی لی پی تی لی . (اِ) (در تداول مردم قزوین ) پیت . پیچ . پیچیدن (پا). پی تونیک پی تونیک . [ ت ُ ] (اِخ ) ۞ نام زنی یونانی بدکاره . هارپالوس از سرداران اسکندر که اسکندر هنگام لشکرکشی از بابل به هند ویرا برای حفاظت خزا... پی خجسته پی خجسته . [ پ َ / پ ِ خ ُ ج َ ت َ / ت ِ ] (ص مرکب ) مبارک پی . خجسته پی . مبارک قدم : خطا گفتم ای پی خجسته رقیب که شد دشمنی با غریبان قریب . ... پی سودن پی سودن . [ پ َ / پ ِ دَ ] (مص مرکب ) لگدکوب کردن . پایمال کردن . || میل نمودن اراده کردن بطرفی . (آنندراج ). مشتاق بودن . رغبت کردن . آهن... پی سپران پی سپران . [ پ َ / پ ِ س ِ پ َ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) ج ِ پی سپر. روندگان و مسافران . || (ن مف مرکب ، اِ مرکب ) پایمال کردگان . (غیاث ). پایمال ش... پی بریده پی بریده . [ پ َ / پ ِ ب ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) آنکه پی او بریده است . آنکه وتر عرقوب او قطع شده است . پی کرده . پی زده . پی بستن پی بستن . [ پ َ / پ ِ ب َت َ ] (مص مرکب ) عصب بستن . (آنندراج ). بستن وترعرقوب . || بنا نهادن . (آنندراج ). بنیاد گذاردن .پایه و بن نهادن . سا... پی بردن پی بردن . [ پ َ / پ ِ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) واقف گشتن . آگاه شدن . اطلاع یافتن . آگاهی یافتن . اطلاع حاصل کردن . دریافتن . دانستن . یافتن . راه ... پی تانات پی تانات . (اِخ ) ۞ نام دسته ای از سپاهیان یونانی در جنگ با ایران بعهد خشایارشا بسرکردگی آموفارت پسر پولی یاد و سپهسالاری پوزانیاس . (ایران... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ صفحه ۱۵ از ۲۷ ۱۶ ۱۷ ۱۸ ۱۹ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود