گفتگو درباره واژه گزارش تخلف پی نویسه گردانی: PY پی . [ پ َ ] (اِ) پایه . قائمه : که خاک منوچهر گاه من است پی تخت نوذر کلاه من است . فردوسی .کسی کش پدر ناصرالدین بودپی تخت او تاج پروین بود.فردوسی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۶۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه واژه معنی پی ماچان پی ماچان . [ پ َ / پ ِ] (اِ مرکب ) پای ماچان . صف نعال . کفش کن : به پی ماچان غرامت بسپریمن غرت یک وی روشتی از اما دی . حافظ (بلهجه ٔ شیرازی )... پی هشتم پی هشتم . [ ی ِ هََ ت ُ ] (اِخ ) ۞ پاپ مسیحی از سال 1829 تا سال 1830 م . پی هفتم پی هفتم . [ ی ِ هََ ت ُ ] (اِخ ) ۞ (شیارامنتی ) پاپ مسیحی از سال 1800 تا 1823 م . وی پیمانی (بسال 1801) با ناپلئون بست و به فرانسه رفت و ... پی کندن پی کندن . [ پ َ / پ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پیوستن . (برهان ). || جمع کردن ودر سلک کشیدن . (برهان ). مؤلف برهان ذیل «پیکند» آرد: ماضی پیکندن ... پی کننده پی کننده . [ پ َ / پ ِ ک ُ ن َ دَ / دِ ] (نف مرکب ) عاقر. || دنبال کننده . رجوع به پی کردن شود. پی گذاری پی گذاری . [ پ َ / پ ِ گ ُ ] (حامص مرکب ) عمل پی گذار. پی شناسی پی شناسی . [ پ َ / پ ِ ش ِ ] (حامص مرکب ) عمل پی شناس . ایزشناسی . ردپای برداری . معرفت اثر پای . پی فراخی پی فراخی . [ پ َ / پ ِ ف َ ] (حامص مرکب ) حالت یا عمل پی فراخ : بود با راهواریش همه لنگ با چنین پی فراخیش همه تنگ . نظامی .که ما را سر پرده ... پی فرخین پی فرخین . [ ف َ ] (اِخ ) دهی از بخش دهلران شهرستان ایلام . واقع در 40 هزارگزی شمال راه شوسه ٔ دهلران به نصریان . کوهستانی ، گرمسیر، دارای 2... پی و پخش پی و پخش .[ پ َ / پ ِ ی ُ پ َ ] (اِ مرکب ) پی و تاو. تاب و طاقت .تاب و توان ۞ : بدین رخش ماند همی رخش اوی ولیکن ندارد پی و پخش اوی .فردو... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ صفحه ۱۷ از ۲۷ ۱۸ ۱۹ ۲۰ ۲۱ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود