اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تاراج

نویسه گردانی: TARʼJ
تاراج . (اِ) غارت . (فرهنگ نظام ) (شرفنامه ٔ منیری ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (برهان ) (لغت فرس اسدی ). نهب . (انجمن آرا) (برهان ). چپاول . (فرهنگ نظام ). تارات . (برهان ). یغماکردن . چاپیدن . چپو کردن . تاخت . تاختن . غارتیدن . اغاره . با لفظ دادن و کردن مستعمل است (آنندراج ) و نیز با آوردن . مغاوره . غارت کردن . (منتهی الارب ): و لف ّ عجاجته علیهم ؛ تاراج آورد بر آنها. (منتهی الارب ). فاحت الغارة؛ فراخ شد تاراج . (منتهی الارب ) :
بتاراج و کشتن نهادند روی
برآمد خروشیدن های وهوی .

فردوسی .


بتاراج و کشتن نیازیم دست
که ما بی نیازیم و یزدان پرست .

فردوسی .


وز آن پس ببلخ اندر آمد سپاه
جهان شد ز تاراج و کشتن تباه .

فردوسی .


همه دل به کینه بیاراستند
بتاراج و کشتن بپیراستند.

فردوسی .


ز تاراج ویران شد آن بوم و رست
که هرمز همی باژ ایشان بجست .

فردوسی .


تو دانی که تاراج و خون ریختن
ابا بیگنه مردم آویختن
مهان سرافراز دارند شوم
چه با شهریاران چه با شهر روم .

فردوسی .


بتاراج و کشتن بیاراستند
از آزرم دلها بپیراستند.

فردوسی .


بتاراج ایران نهادید روی
چه باید کنون لابه و گفتگوی ؟

فردوسی .


کنون غارت از تست و خون ریختن
بهر جای تاراج و آویختن .

فردوسی .


وز آن پس دلیران پرخاشجوی
بتاراج مکران نهادند روی .

فردوسی .


در دژ ببست آن زمان جنگجوی
بتاراج و کشتن نهادند روی .

فردوسی .


که گویی نشاید مگر تاج را
و یا جوشن و خود و تاراج را.

فردوسی .


همه تاختن را بیاراستند
بتاراج و بیداد برخاستند.

فردوسی .


بجستند تاراج و زشتیش را
به آگج گرفتند کشتیش را.

عنصری .


دو هفته چنین بود خون ریختن
جهان پر ز تاراج و آویختن .

اسدی (گرشاسبنامه ).


از ایشان گنه ، پهلوان درگذاشت
سپه را ز تاراج و خون بازداشت .

اسدی (گرشاسبنامه ).


برده نظر ستاره تاراجم
کرده ستم زمانه آزادم .

مسعودسعد.


در آغوش دو عالم غنچه ٔ زخمی نمی گنجد
هجوم آورده بر دلها ز بس تاراج مژگانش .

خاقانی .


بیش ز تاراج باز عمر سیه سر
زین رصدان سپیدکار چه خیزد؟

خاقانی .


در آن ره رفتن از تشویش تاراج
بترک تاج کرده ترک را تاج .

نظامی .


اگر نخل خرما نباشد بلند
ز تاراج هر طفل یابدگزند.

نظامی .


بترکان قلم بی سنخ تاراج
یکی میمش کمر بخشد یکی تاج .

نظامی .


وجودش گرفتار زندان گور
تنش طعمه ٔ کرم و تاراج مور.

(بوستان ).


شناسنده باید خداوند تاج
که تاراج را نام ننهد خراج .

امیرخسرو.


چو خواجه بیغما دهد خانه را
چه چاره ز تاراج بیگانه را؟

امیرخسرو.


از تنم چون جان و دل بردی چه اندیشم ز مرگ
ملک ویران گشته را اندیشه ٔ تاراج نیست .

کاتبی .


رجوع به تاخت و تاختن و تازیدن و ترکیبات این کلمه شود. || از هم جدا کردن . (برهان ). || (اصطلاح صوفیه ) سلب اختیار سالک در جمیع احوال و اعمال ظاهری و باطنی . (کشاف اصطلاحات الفنون ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
تاراج . (اِخ ) دهی از دهستان ایذه ٔ بخش ایذه ٔ شهرستان اهواز در 58هزارگزی باختر ایذه . کوهستانی ، گرم است و 60 تن سکنه دارد. بختیاری ، آب آن...
تاراج ده . [ دِه ْ ] (نف مرکب ) تاراج دهنده . بغارت دهنده .- دُر به تاراج ده : وگرنه من ِ در به تاراج ده کمردزد را دانم از تاج ده . نظامی .رجوع ب...
تاراج گر. [ گ َ ] (ص مرکب ) غارتگر.(آنندراج ). یغماگر. چپوچی . تاراج کننده : ز کچلول دریوزه تا جام زرببردند ترکان تاراج گر. هاتفی (از آنندراج )...
تاراج گری . [ گ َ ] (حامص مرکب ) تاراج کردن . چپاول کردن . رجوع به تاراج شود.
تاراج کرده . [ ک َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) غارت شده . چپاول شده : خواسته تاراج کرده ، سودهایت بر زیان لشکرت همواره یافه ، چون رمه رفته شبان . ...
تاراج زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) چپاول و غارت کردن . کلمه ٔ تاراج در قدیم گاهی با زدن صرف میشده است : و مالهای ایشان جمله تاراج زد. (ف...
تاراج شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تاراج رفتن . به غارت رفتن . به چپو رفتن . به چپاول رفتن : یک لحظه بود این یا شبی کز عمر ما تاراج شدما ...
تاراج کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) یغما کردن . چپاول کردن . چاپیدن . تاختن . غارتیدن : مغاوره ؛ تاراج کردن . (منتهی الارب ) : بکشتند وتاراج کردن...
تاراج رفتن . [ رَ ت َ ] (مص مرکب ) به غارت رفتن . به چپاول رفتن . به چپو رفتن . تاراج شدن .- به تاراج رفتن : تو خاقنی که بتاراج امتحان ...
تاراج بردن . [ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) به یغما بردن . چاپیدن .- به تاراج بردن : سوی کاخ شه سر نهادند زودبه تاراج بردند از آن هرچه بود. اسدی ...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.