تأبیر
نویسه گردانی:
TABYR
تأبیر. [ ت َءْ ] (ع مص ) گشن دادن خرمابن را. (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). و طریق تأبیر نخل چنین گفته اند که خرمابن دو قسم است یکی نر و دیگری ماده ، شکوفه ٔ ماده را می شکافند و در آن شکوفه های نر می افشانند تا بار نیک بیاورد. (منتهی الارب ). || تأبیرالزرع ؛ اصلاح کردن زراعت را. || تأبیرالقوم ؛ هلاک گردانیدن قوم را. (از منتهی الارب ).
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
تعبیر. [ ت َ ] (ع مص ) بیان کردن خواب را و آگاه کردن از انجام کار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بیان کردن وبیان نمودن...
خوش تعبیر. [ خوَش ْ / خُش ْ ت َ] (ص مرکب ) آنکه مسائل و مطالب را صحیح تعبیر کند. آنکه مشکلات را صحیح بگشاید. آنکه تعبیر نکو دارد. || خوش فا...
تعبیر زدن . [ ت َ زَ دَ ] (مص مرکب ) تعبیر کردن : تعبیر خواب بر که زنم هر شبی ز توخوابی دروغ راست کنم بهر جان خویش .امیرخسرو (از آنندراج ).
تعبیر کردن . [ ت َ ک َدَ ] (مص مرکب ) بیان کردن به عبارت دیگر که واضح تر باشد. (از ناظم الاطباء). تأویل و تفسیر و شرح و بیان . || بیان کر...
تعبیر رفتن . [ ت َ رَ ت َ ] (مص مرکب ) تعبیر شدن : دیدم بخواب خوش که بدستم پیاله بودتعبیر رفت و کار به دولت حواله بود.حافظ.