اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تئز

نویسه گردانی: TʼZ
تئز. [ ت َ ءِ ] (ع اِ) خر استوارخلقت . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از قطر المحیط) (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
چنگ تیز کردن . [ چ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آماده نبرد و کشتار شدن : چون بر تو همی تیز کند چنگ پس او راجوینده چرایی تو به دندان و به چنگال ....
چنگل تیز کردن . [ چ َ گ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از مجهز و آماده بودن برای شکار و نبرد : بی طاقت و بی آرام بتعجیل تمام چون باز چنگل تیز...
ناخن تیز کردن . [ خ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از طمع زیادتی کردن و توقع بیجا داشتن . (آنندراج ) (بهار عجم ). طمع در چیزی بستن .
پنجه تیز کردن . [ پ َ ج َ / ج ِ ک َ دَ ] (مص مرکب )کنایه از آمادگی برای جنگجوئی و ستیزه کردن باشد.
چنگال تیز کردن . [ چ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مجهز شدن برای کشتار. خویشتن را نیرومند کردن : دگر ننگ دیوی بود پر ستیزهمیشه ببد کرده چنگال تیز. ...
خارهای جهان تیز کردن . [ ی ِ ج َ ک َدَ ] (مص مرکب ) و همچنین سر خارهای جهان تیز کردن بخود گمان کارهای عمده داشتن . (آنندراج ) : گلها براحتش ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.