ترح
نویسه گردانی:
TRḤ
ترح . [ ت َ رَ ] (ع مص ) اندوه گین شدن . (از تاج المصادر بیهقی ) (از زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). محزون گشتن . (از اقرب الموارد) (از المنجد). || فرودآمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۸۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
طرح هوشمندانه یا طراحی هوشمند (به انگلیسی: Intelligent design) یا آفرینش هوشمند، ایدهای است که هواداران آن معتقدند، بهترین توضیح برای جهان و موجودات ...
تره. کراث، گندنا.
کراث . [ ک َرْ / ک ُرْ را ] (ع اِ) به اقسام تره اطلاق شود. (فرهنگ فارسی معین ). نوعی از تره و گندنا. (منتهی الارب ). نوعی تر...
تره خرد نکردن . [ ت َرَ / رِ خ ُن َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول مردم ، بی اعتنایی کامل . کمترین ارزشی برای کسی قایل نبودن : فلان برای توت...
دریای اری تره . [ دَرْ ی ِاِ رَ ] (اِخ ) هرودت در تاریخ خود دریای سرخ را بدین نام خوانده است . (از تاریخ ایران باستان ج 1 ص 509).رجوع به ...
آبتَره، (نامهای دیگر: بولاغ اوتی،[۱] علف چشمه، شاهی آبی، ترتیزک آبی) (نام علمی: Nasturtium nasturtium-aquaticum, N. microphyllum) گیاهی دارویی از تی...