تست
نویسه گردانی:
TST
تست . [ ت َ ] (اِ) پیاله و مشربه . (ناظم الاطباء). شاید مصحف طست باشد.
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
تست . [ ت ِ ] (انگلیسی ، اِ) ۞ کلمه ای است انگلیسی که اخیراً در زبان فارسی متداول شده وبمعنی امتحان و آزمایشی است که در مورد شناسائی ا...
تست کردن . [ ت ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) امتحان کردن ، آزمایش کردن . رجوع به تِست در همین لغت نامه شود.
طست . [ طَ ] (معرب ، اِ) تشت . و هو طَس ّ، ابدل احدی السینین تاء للاستثقال ، فاذا جمعت او صغرت ، ردت السین لانک فصلت بینهما بواو او الف او یا...
طست . [ طَ ] (اِخ ) دهی است از بخش بزمان شهرستان ایرانشهر در 5هزارگزی جنوب بزمان و 6هزارگزی باختر راه مالرو ایرانشهر به بزمان . کوهستانی و ...
کبود طست . [ ک َ طَ ] (اِ مرکب ) تشت کبود. || کنایه از آسمان است . (برهان ) : خایه ٔ زر پرید مرغ آسااز پی این کبود طست آخر. خاقانی .و رجوع به...