اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تسلی

نویسه گردانی: TSLY
تسلی . [ ت َ س َل ْ لی ] (ع اِ) بی غمی و خرسندی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (ص ) دلخوش و خوش عیش ، مجاز است . (آنندراج ). آسوده . مطمئن . خشنود. شادکام :
مگر نسیم چمن همره آورد، ورنی
مشام شوق تسلی به جذب بو نشود.

طالب آملی (از آنندراج ).


زحسن شوخ تسلی مشو به دیدن خشک
گلی که میرود از دست ازو گلاب مگیر.

صائب (از آنندراج ).


هرگز آهوی نگاه تو نشد رام اسیر
دل خود را به چه صیاد تسلی دارد.

اسیر (از آنندراج ).


اگر چنانکه تسلی به حرف من نشوی
برم ز دست تو افغان به خسرو آفاق .

طاهر وحید (از آنندراج ).


دلم بوصل تسلی نبود زآنکه تمام
گل وصال ترا بوی از جدایی بود.

علی نقی کمره (از آنندراج ).


و رجوع به تسلا و تسلی و ترکیبات آن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
تسلی . [ ت َ س َل ْ لی ] (ع مص ) سلوت افتادن و واشدن اندوه و تاریکی و آنچه بدان ماند. (مجمل اللغة) (سلوف اسلوت ؟) افتادن و واشدن انبوه (ان...
تسلی . [ ت َ س َل ْ لی ] (اِخ ) تخلص ابراهیم شیرازی شاعر متأخر ایران است ، وی به هندوستان سفر کرد. از اوست :در پریشانی اگر حالم چنین خواهد...
تسلی . [ ت َ س َل ْ لی ] (اِخ ) تخلص میرزا معصوم استرابادی از شاعران متأخر ایران است . از اوست : آنچنان کز صفر گردد رتبه ٔ اعداد بیش پایه ٔ ا...
تسلی . [ ت َ س َل ْ لی ] (اِخ ) ابوالحسن پسر میرزا جعفر از سادات شیراز معروف به دست غیب است و تولیت امامزاده محمد بدست نیاکان او بود. ابتدا ...
تسلی بخش . [ ت َ س َل ْ لی ب َ] (نف مرکب ) تسلی دهنده . آرام کننده . آرامش دهنده . مسکن . تسکین بخشنده . و رجوع به تسلی و ترکیبات آن شود.
تسلی گاه . [ ت َ س َل ْ لی ] (اِ مرکب ) جای دلنوازی و مکان تسلا. (ناظم الاطباء). از عالم تجلی گاه چنانکه در لفظ تسکین کده گذشت . (آنندراج ). ...
تسلی یاب . [ ت َ س َل ْ لی ] (نف مرکب ) تسلی یابنده . آرام . آسوده . تسکین یافته : عادلشاه بدین سخنان فریب آمیز تسلی یاب شد (تاریخ شاهی ص 3...
تسلی کردن . [ ت َ س َل ْ لی ک َدَ ] (مص مرکب ) آرامش دادن . آرام کردن : آنچنان عشق تو، بدخوی برآورد مراکه تسلی به دو عالم نتوان کرد مرا. ...
تسلی دادن . [ ت َ س َل ْ لی دَ ] (مص مرکب )آرامش بخشیدن . دلگرمی دادن . در بیت زیر معنی اقناع کردن ، خود را به ندانستگی زدن ظاهر است : به ...
تسلی شیرازی . [ ت َ س َل ْ لی ِ ] (اِخ ) اسمش آقا رجبعلی و شغلش مذهّبی در تذهیب اوراق و تهذیب اخلاق . مقبول و مطبوع اهالی آفاق بوده ، گاهی ...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.