اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تنگ

نویسه گردانی: TNG
تنگ . [ ت َ ] (اِخ ) نام مقامی باشد از ترکستان که ترکان تنگی به آن منسوب و به خوش صورتی مشهورند. (برهان ). شهری است از ترکستان به حسن خیزی معروف . (انجمن آرا) (آنندراج ). جایی در ترکستان که ترکان تنگی که در خوش صورتی ضرب المثل اند بدانجا منسوب میباشند. (ناظم الاطباء). مقامی است در ترکستان زمین که ترکان تنگی منسوبند بدان مقام . (شرفنامه ٔ منیری ). تنگ ترکان . (حاشیه ٔ برهان چ معین ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
جای بر کسی تنگ کردن . [ ب َ ک َ ت َ ک َ دَ ](مص مرکب ) به تنگ گرفتن او را از روی غلبه . (آنندراج ) (بهار عجم ). مقابل جای واکردن . (بهار عجم...
کار بر کسی تنگ گرفتن . [ ب َ ک َ ت َگ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) اجحاف . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). تعضیل . اجحار. (تاج المصادربیهقی ). تزنئه .
جای بر کسی تنگ گرفتن . [ ب َ ک َ ت َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) بتنگ گرفتن او را از روی غلبه . مقابل جای واکردن . (بهار عجم ).
تنگ سولک. [تَ گِ سَ لَ]. (ا. فا). روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان بهمئی در استان کهگیلویه و بویراحمد ایران. جمعیت این روستا در دهستان بهمئی گرم...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.