گفتگو درباره واژه گزارش تخلف تیز نویسه گردانی: TYZ تیز. [ ی َزز ] (ع اِ) سخت الواح . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شدیدالالواح ۞ از گور خران یا خران . (از ذیل اقرب الموارد). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی چنگل تیز کردن چنگل تیز کردن . [ چ َ گ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از مجهز و آماده بودن برای شکار و نبرد : بی طاقت و بی آرام بتعجیل تمام چون باز چنگل تیز... پنجه تیز کردن پنجه تیز کردن . [ پ َ ج َ / ج ِ ک َ دَ ] (مص مرکب )کنایه از آمادگی برای جنگجوئی و ستیزه کردن باشد. ناخن تیز کردن ناخن تیز کردن . [ خ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از طمع زیادتی کردن و توقع بیجا داشتن . (آنندراج ) (بهار عجم ). طمع در چیزی بستن . چنگال تیز کردن چنگال تیز کردن . [ چ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مجهز شدن برای کشتار. خویشتن را نیرومند کردن : دگر ننگ دیوی بود پر ستیزهمیشه ببد کرده چنگال تیز. ... خارهای جهان تیز کردن خارهای جهان تیز کردن . [ ی ِ ج َ ک َدَ ] (مص مرکب ) و همچنین سر خارهای جهان تیز کردن بخود گمان کارهای عمده داشتن . (آنندراج ) : گلها براحتش ... تئز تئز. [ ت َ ءِ ] (ع اِ) خر استوارخلقت . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از قطر المحیط) (ناظم الاطباء). تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود