ثابت
نویسه گردانی:
ṮABT
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن ابی ثابت علی بن عبداﷲ ابومحمد کوفی . زبیدی گوید: وی بزرگترین اصحاب ابی عبیدالقاسم بن سلام بوده است بعضی نام ابی ثابت را سعید گفته اند. ابن الندیم گوید به نقل از سکری که نام ابی ثابت محمد است و لغوی است و درک صحبت فصحای اعراب کرده و از آنان لغت فراگرفته است و خود ازکبار مذهب کوفیین است و باز محمدبن اسحاق گوید او راست : کتاب خلق الانسان . کتاب الفرق . کتاب الزجر و الدعا.کتاب خلق الفرس . کتاب الوحوش . کتاب مختصرالعربیة. کتاب العروض . و رجوع به ثابت بن عبدالعزیز لغوی ... شود.
واژه های همانند
۸۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
ثابت . [ ب ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از ثبات و ثبوت . پابرجا. برقرار. مُزلَئم . سجّین . محکم . استوار. (دهار). پایدار. پاینده .مقرر. ایستاده . ایستنده ...
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ )ابن ابراهیم بن زهرون . طبیب حرانی مکنی به ابی الحسن .مؤلف مطرح الأنظار گوید ۞ کنیت او ابوالحسن و از اطبای مشهور مائ...
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن ابی صفیة، ابوحمزه . صحابی است .
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن اثلة الانصاری الاوسی . صحابی است . او در غزوه ٔ خیبر درجه ٔ شهادت یافت .
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن اسلم البنانی مکنی به ابومحمد. تابعی و صاحب حسن بصری و انس بن مالک است . صاحب صفةالصفوة ۞ از بکربن عبداﷲ روایت...
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن اسلم بن عبدالوهاب الحلبی النحوی مکنی به ابی الحسین خازن . صاحب طبقات از ذهبی آورده است که ثابت یکی از کبار نح...
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن اقرم بن ثعلبةبن عدی بن العجلان البلوی حلیف الانصار. ابن حجر در کتاب الاصابة ۞ گوید: موسی بن عقبة او را صحابی ب...
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن ثاوان نجم الدین ابوالبقاء التفلیسی الصوفی . صاحب فوات الوفیات قطعه ٔذیل را ازو آورده است ۞ :اغتنم یومک هذا انما ی...
ثابت .[ ب ِ ] (اِخ ) ابن جابر. رجوع به تأبّط شراً شود.
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن الجذع . ابن حجر در کتاب الاصابة گوید: اسم او ثعلبةبن زیدبن الحارث بن حرام بن غنم بن کعب بن سلمة الانصاری السلمی اس...