اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ثابت

نویسه گردانی: ṮABT
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن اقرم بن ثعلبةبن عدی بن العجلان البلوی حلیف الانصار. ابن حجر در کتاب الاصابة ۞ گوید: موسی بن عقبة او را صحابی بدری شمرده است . ارباب مغازی متفق اند که ثابت بن اقرم در عهد ابوبکر بدست طلیحةبن خویلد الاسدی کشته شد و پس از آنکه طلیحه اسلام آورد عمر به او گفت من چگونه ترا دوست گیرم و حال آنکه تو عکاشةبن محصن و ثابت بن اقرم را که از صلحاء بودند کشته ای طلیحه گفت خداوند آنان را بدست من خلعت شهادت پوشانید و هنوز مرگ من بدست آنان مقدر نبود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
ثابت . [ ب ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از ثبات و ثبوت . پابرجا. برقرار. مُزلَئم . سجّین . محکم . استوار. (دهار). پایدار. پاینده .مقرر. ایستاده . ایستنده ...
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ )ابن ابراهیم بن زهرون . طبیب حرانی مکنی به ابی الحسن .مؤلف مطرح الأنظار گوید ۞ کنیت او ابوالحسن و از اطبای مشهور مائ...
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن ابی ثابت علی بن عبداﷲ ابومحمد کوفی . زبیدی گوید: وی بزرگترین اصحاب ابی عبیدالقاسم بن سلام بوده است بعضی نام اب...
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن ابی صفیة، ابوحمزه . صحابی است .
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن اثلة الانصاری الاوسی . صحابی است . او در غزوه ٔ خیبر درجه ٔ شهادت یافت .
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن اسلم البنانی مکنی به ابومحمد. تابعی و صاحب حسن بصری و انس بن مالک است . صاحب صفةالصفوة ۞ از بکربن عبداﷲ روایت...
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن اسلم بن عبدالوهاب الحلبی النحوی مکنی به ابی الحسین خازن . صاحب طبقات از ذهبی آورده است که ثابت یکی از کبار نح...
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن ثاوان نجم الدین ابوالبقاء التفلیسی الصوفی . صاحب فوات الوفیات قطعه ٔذیل را ازو آورده است ۞ :اغتنم یومک هذا انما ی...
ثابت .[ ب ِ ] (اِخ ) ابن جابر. رجوع به تأبّط شراً شود.
ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن الجذع . ابن حجر در کتاب الاصابة گوید: اسم او ثعلبةبن زیدبن الحارث بن حرام بن غنم بن کعب بن سلمة الانصاری السلمی اس...
« قبلی صفحه ۱ از ۹ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.