گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ثابور نویسه گردانی: ṮABWR ثابور. (اِخ ) (طور... جبل ...) ۞ نام کوه کوچکی بشام (فلسطین شمالی ) بالای ساحل راست اردن آنجا که آن نهر از دریاچه ٔ طبریه خارج میشود. ارتفاع آن از سطح دریا 561گز است . و رجوع به تابور در قاموس کتاب مقدس شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی سابور سابور. (اِخ ) ابن سهل . از پزشکان معروف عیسوی کیش ایران است که در قرن سوم هجری میزیست . پدرش سهل کوسج نیز طبیب بود و بعلت اینکه از مرد... سابور سابور. (اِخ ) ابن هرمزبن نرسی (شاپور دوم ) دهمین پادشاه سلسله ٔ ساسانی است که از سال 310 تا 379 سلطنت میکرد.میان ایرانیان ملقب به شاپور ... سابور سابور. (اِخ ) ابن یزدچردبن ساپور پسر یزدگرد اول (بزه کار) بود و حکومت ارمنستان را داشت بسال 420 م . بعد از مرگ پدر خواست بر تخت نشیند ولی ب... صعبور صعبور. [ ص ُ ] (ع ص ) کوچک سراز مردم و جز آن . (منتهی الارب ) (نشوء اللغه ص 17). سابور رازی سابور رازی . [ رِ ] (اِخ ) شاپور رازی . از سرداران ایران در روزگار فیروز اول ساسانی (459 - 483 م .) و از خاندان مهران بود. رجوع به تجارب الام... سابور سکانشاه سابور سکانشاه . [ رِ س َ ] (اِخ ) رجوع به ایران در زمان ساسانیان ص 260 و شاپورسکان شاه در این لغت نامه شود. سابور ذوالاکتاف سابور ذوالاکتاف . [ رِ ذُ ل ْ اَ ] (اِخ ) رجوع به سابور بن هرمز و ذوالاکتاف و شاپور دوم و ساسانیان شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود