ثال
نویسه گردانی:
ṮAL
ثال . [ ثال ل ] (ع ص ) نعت فاعلی از ثل ّ و ثلَل .
واژه های همانند
۹۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
سال . (اِ) (فرانسوی ، اِ) ۞ اطاق بزرگ . تالار.
سال . (اِخ ) ۞ از بلاد و نواحی قدیم هند وسطی است بنوشته ٔ کتاب باج پران . (از تحقیق ماللهند ص 150).
سال . (اِخ ) ۞ نهری است در روسیه که به رودخانه ٔ دن میپیوندد. رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
صال . (ع مص ) صول . صیال . حمله کردن بر حریف خود و زیادتی نمودن . (منتهی الارب ).
صال . [ صال ل ] (ع ص ، اِ) باران سخت و بزرگ قطره که زمین شکافته گردد از وی . (منتهی الارب ). || خر وحشی حادالصوت . (تاج العروس ). || لح...
سعل . [ س َ ع َ ] (ع ص ، اِ) خرمای دانه سخت ناکرده خشک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
صعل . [ ص َ / ص َ ع ِ ] (ع ص ) خرد و باریک سر و گردن از مردم و خرمابن و شترمرغ . || خر پشم ریخته . || دراز از هر چیزی . (منتهی الارب ).
صعل . [ ص َ ع َ ] (ع مص ) باریک سر و گردن گردیدن . (منتهی الارب ).
لا سال . (اِخ ) ۞ آنتوان دو. نویسنده ٔ فرانسوی . مولد حدود سال 1388 و وفات پس از سال 1462 م .
لا سال . (اِخ ) ۞ رُبرت کاولیه ، سیور دو. جهانگرد فرانسوی . مولد روئن حدود سال 1640 و وفات 1687. وی لوئیزیان و مسیر می سی سیپی را کشف کرده ا...