اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ثر

نویسه گردانی: ṮR
ثر. [ ث َرر ] (ع ص ، اِ) مرد بسیارگوی . پرسخن . پرگوی . پرحرف . پرروده . روده دراز. پرچانه . || فراخ . || فرس ثرّ؛ اسب تیزرو. مُنَثَّر. || آب بسیار. || ابر سیاه . || ابر بسیارباران . || ثرورة. ثَرارَت . ثرور. || (مص ) بسیارآب شدن چشمه . || تر کردن زمین . || بسیار خون روان شدن از ریش و خستگی . || بسیارشیر شدن شتر ماده و گوسپند. || پراکندن . پریشان کردن . و رجوع به ثرور شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۶۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
اشاره به واژهء قرمساق که دو سر آن، حرف "قاف" دارد. رجوع کنید به [dehkhodaworddetail-ac7cbb04fc64444e9bf1843b547d8df9-fa.html قرمساق]
ماهانه سر. [ ن َ / ن ِ س َ ] (اِخ ) قلعه ای است به مازندران که آن قلعه در دست حکام سادات زیدیه بودو امیر تیمور آن را تسخیر و تاراج نمود. ...
گلخانه سر. [ گ ُ ن َ س َ ] (اِخ ) از ییلاقات توابع و دهات تنکابن است . (ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 145).
مرداب سر. [ م ُ س َ] (اِخ ) دهی است از دهستان رحیم آباد بخش رودسر شهرستان لاهیجان در 7هزارگزی جنوب رودسر و 5 هزارگزی شمال رحیم آباد در جلگه ...
تلاونگ سر. (ا مرکب) (زبان مازنی). نیم شب، خروس خوان، و بامداد.
چقا یا چوقا تپه ای است آتشفشانی در غرب شهرستان بروجرد. این تپه منبعی است غنی متشکل از سنگهای آتشفشانی، گیاهان کمیاب وحشی و همچنین یکی از جاهای تفریح و...
گل سرشور. [ گ ِل ِ س َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گلی که با آن سر شویند، لهجه است عامیانه برخلاف کلی قیاس. گلی که سر را با آن شستشو دهند. معادن آن در ...
شوریده سر. [ دَ /دِ س َ ] (ص مرکب ) بی قرار و بی ثبات و قلندر. (ناظم الاطباء). مختل العقل . (یادداشت مؤلف ). || مجذوب . عاشق . شیدا. آشفته . با...
صندوق سر.[ ص َ ق ِ س ِرر ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از رازدار و در مقام خوش طبعی و بی تکلفی گویند: من صندوق سر کسی نیستم که حرفهای م...
گرلسپه سر. [ گ َ ل َ پ َ س َ ] (اِخ ) از ییلاقات سخت سر است . (ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 203).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.