اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جزع

نویسه گردانی: JZʽ
جزع . [ ج ِ ] (اِخ ) دو ده است : یکی بر جانب راست طائف و دیگری بر جانب چپ آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از تاج العروس ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۲ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۳ ثانیه
هدیه یا کار کسی را برابر آن چه داده یا کرده عوض دادن.
جزا. [ ج َ ] (از ع ، اِمص ، اِ) پاداش . سزا. داشاد. شیان و مکافات خواه در خیر باشد یا شر. (ناظم الاطباء). عوض نیکی یا بدی . (فرهنگ نظام ). پادا...
جذع . [ ج َ ] (ع مص ) بی علف بستن ستور را. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بازداشتن چارپا در جای بی علف (شرح قاموس )...
جذع . [ ج ِ ] (ع اِ) تنه ٔ خرمابن و جز آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). تنه . (غیاث اللغات ). ساق و تنه ٔ درخت است . (شرح قاموس ...
جذع . [ ج َ ذَ ] (ع اِ) آنچه پیش از ثنی باشد، یعنی گوسپند و گاو بسال دوم در آمده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد). گوس...
جذع . [ ج َ ذَ ] (اِخ ) ثعلبة بن زیدبن الحارث . رجوع شود به امتاع الاسماع ص 90.
جذع . [ ج ِ ] (اِخ ) ابن عمرو. غسانی است . (شرح قاموس ) (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). نام مردی است . (اقرب الموارد). و اشاره به این مثل ...
جزاء. [ ج َ ] (ع مص ) پاداش دادن . (از منتهی الارب )(ترجمان القرآن عادل بن علی ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة) (...
جزاء. [ج ِ ] (ع مص ) پاداش دادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ). || غالب آمدن کسی را در جزا دادن . (منتهی الارب ). غلبه کر...
جذاء. [ ج ِ ] (ع اِ) ج ِ جَذوَة و جاذی و جَذاة و جِذوة و جُذوة. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). رجوع به کلمات مزبور شود.
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۶ ۵ ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.