جلال
نویسه گردانی:
JLAL
جلال . [ ج ِ ] (ع اِ) ج ِ جُلَّة، بمعنی زنبیل بزرگ برای خرما. (از اقرب الموارد). رجوع به جُلَّة شود. || ج ِ جُل ّ. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به جل شود. || ج ِ جلیلة. (منتهی الارب ). بمعنی خرمابن بزرگ بسیاربار. رجوع به جلیلة شود.
واژه های همانند
۱۵۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
جلال الدین نومسلمان . [ ج َ0لُدْ د ن ِ ن ُ م ُ س َ ] (اِخ ) رجوع به جلال الدین حسن بن محمدبن حسن شود.
جلالالدین خوارزمشاه خاقان شاهنشاه[۱] Coin of Jalal ad-Din Mingburnu.jpg درهم جلالالدین خوارزمشاه سلطان خوارزمشاهیان سلطنت ۱۲۲۰ – ۱۲۳۱ میلادی تاجگذا...
جلال الدین خوارزمشاه . [ ج َ لُدْ د خا رَ ] (اِخ ) رجوع به خوارزمشاه در همین لغت نامه شود.
قاضی جلال الدین کاشانی . [ ج َ لُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) یکی از بزرگان دوران سلطنت معزالدین بهرام شاه . (حبیب السیر چ قدیم ، جزءچهارم از ج 2 ص ...
زندگی نامه
معاون مدیر کل اسبق کتابخانهی مرکزی دانشگاه فردوسی و کتابدار سابق موسسهی مطالعات اسماعیلی، لندن، دکتر س. ج. بدخشانی دکترای خود را در فل...
جلالالدین خوارزمشاه مِنْکُبِرْنی (منگبرتی)، آخرین سلطان سلسله خوارزمشاهیان * و فرزند ارشد سلطان محمدخوارزمشاه * . نام وی منکبرنی و لقبش...
علاءالدین محمد پسر جلال الدین حسن حکومت۶۱۸ الی ۶۵۳ ه.ق از سال۶۴۵ ه.ق به بعد دیگر دوره نزول اسماعیلیان شروع می شود و آنکس که ابتدای نزول و بالاخره سقوط...