اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جوراب

نویسه گردانی: JWRʼB
جوراب . (اِ) ۞ پای تابه ای که از نخ های پنبه ای یا پشمی یا ابریشمی بافند و پاها را بدان پوشانند. (حاشیه ٔ برهان چ معین ) :
دل خسته از عشق بی تاب شد
ز دردش مشبک چو جوراب شد.

میرزا طاهر وحید (از آنندراج ).


- جوراب باف ؛ بافنده ٔ جوراب .
- جوراب بافی ؛ شغل و عمل جوراب باف .
- || دکان جوراب باف .
- جورابچی ؛ جوراب باف .
- جوراب دوز ؛ بافنده ٔ جوراب و دوزنده ٔ جوراب .
- چرخ جوراب بافی ؛ چرخی که بدان جوراب بافند.
- ماشین جوراب بافی ؛ دستگاه جوراب بافی .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
جوراب . (اِخ ) دهی است از دهستان نیر بخش مرکزی شهرستان اردبیل دارای 1040 تن سکنه . آب آن از رودخانه و محصول آنجا غلات ، حبوبات . (از فرهن...
جوراب . (اِخ ) دهی است جزو دهستان ارنگه ٔ بخش کرج شهرستان تهران دارای 255تن سکنه . رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 شود.
نشان بند جوراب (به انگلیسی: Order of the Garter) از نشان‌های درباری و اشرافی انگلستان است که توسط پادشاه (ملکه) انگلستان اعطا می‌شود. تاریخچه [ویرایش]...
چرخ جوراب بافی . [ چ َ خ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دستگاه جوراب بافی . دستگاهی که بوسیله ٔ آن جوراب بافته شود. ماشین جوراب بافی .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.