اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چی

نویسه گردانی: CY
چی . (اخ ) نام سلسله ٔ دوازدهم سلاطین چین وآنان چهار تن بوده اند و نام پادشاه اول این سلسله گاودی بوده است (یعنی بلندمرتبه ). (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
دواخانه چی . [ دَ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ) (از: دواخانه + چی ، پسوندنسبت ترکی ) مدیر دواخانه . صاحب داروخانه . داروفروش .(از یادداشت مؤلف ). آنکه ...
یده چی گری . [ ی َ دَ / دِ گ َ ] (حامص مرکب ) عمل نمایش برف و باران به طور ساحری . (ناظم الاطباء). رجوع به یده و یده چی شود.
کارخانه چی . [ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) کارخانه دار. کسی که کارخانه ای اداره کند. || قواد.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
قره چی معدن . [ ق َ رَ م َ دَ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان دیزمار خاوری بخش ورزقان شهرستان اهرواقع در 43 هزارگزی شمال باختری ورزقان و 38500 گزی ا...
پاک چی ی لی . [ ی ُ ] (اِخ ) (لوکا...) ۞ محاسب ایتالیائی . مولد او به تُسکان بسال 1445م . او را کتابی است در حساب و جبر.
قره چی بلاغی . [ ق َ رَ ب ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان چالدران بخش سیه چشمه ٔ شهرستان ماکو واقع در 16 هزارگزی جنوب خاوری سیه چشمه و 500 گزی باخت...
قره چی قشلاق . [ ق َ رَ ق ِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان کلیبر بخش کلیبر شهرستان اهر واقع در 6 هزارگزی جنوب خاوری کلیبر. موقع جغرافیایی آن کوهستان...
مهمانخانه چی . [ م ِ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) دارنده ٔ مهمانخانه . محافظ مهمانخانه .
« قبلی ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ صفحه ۱۰ از ۱۱ ۱۱ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.